مشخصات طرفين

نام

نام خانوادگى

نام پدر

شغل

محل اقامت

شهر – خيابان -كوچه -  شماره –پلاك

تجدید نظرخواه

رضا

تجدیدنظر خوانده

احمد

وكيل يا نماينده قانونى

__

__

__

__

__

تعيين خواسته وبهاي آن

تجدید نظرخواهی از دادنامه شماره .............. مورخه 23/10/1403 صادره از شعبه 107 دادگاه عمومی حقوقی مجتمع ................. تهران

دلايل ومنضمات دادخواست

-دادخواست تقدیمی

-موارد مصرحه قانونی

-اخذ استعلام از مراجع ذیصلاح

-تصاویر پیام های فی مابین

ریاست محترم دادگاه تجدیدنظر استان تهران

با سلام و احترام؛

اینجانب به دلایل زیر نسبت به دادنامه شماره ................. مورخه 23/10/1403 صادره از شعبه 107 دادگاه عمومی حقوقی مجتمع قضایی ..................... که در مورخ 29/10/1403  به بنده ابلاغ شده معترض بوده و خواستار نقض آن می باشم:

1-     ریاست محترم ، همان طور که شما به خوبی استحضار دارید اساس کار هر پرونده حقوقی ، دادخواست تنظیم شده توسط خواهان آن پرونده می باشد و قاضی دعوا ابتدا به صورت شکلی موارد را بررسی نموده و در صورت نبود مشکل وارد ماهیت خواهد شد و مستند به ادله اثبات دعوا که در قانون آیین دادرسی مدنی احصا شده است له یا علیه یک نفر دادنامه خود را تنظیم می نماید، از طرفی جهات تجدیدنظر خواهی در ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی احصا شده که بنده به دلایلی از جمله عدم توجه به دلایل ابرازی و یا مخالف بودن رای اصداری با قانون ، نسبت به تجدیدنظرخواهی از این پرونده اقدام نموده ام که امیدوارم اظهارات بنده مورد امعان نظر شما بزرگواران قرار بگیرد:

2-     اولین نکته ای که در پرونده بارز و مشهود می باشد لجاجت و اصرار قاضی شعبه بدوی در نقض ادعای اعسار بنده است زیرا همانطور که در اوراق این پرونده نیز موجود بوده و در دسترس شما بزرگواران قرار دارد ، بعد از تنظیم دادنامه شماره 1403000467 مورخ 28/01/1403 صارده از شعبه 83 دادگاه تجدیدنظر استان تهران، با اینکه تاکید شده بود این دعوا به درستی تنظیم گردیده و پرونده مجددا به شعبه بدوی اعاده شده بود، قاضی محترم شعبه بدوی این رای را بر نتافته و در کمال تعجب آن را خلاف قانون دانست و حتی به قضات آن شعبه محترم ایراد وارد نمود و اعلام انصراف از رسیدگی مجدد را اعلام کرد . بعد از مدتی مجددا پرونده زیر دست ایشان قرار گرفت و با این سبقه وی از پرونده، کاملا واضح و مشخص بود که حتما و یقینا به دنبال بهانه ای هست تا اعسار بنده را رد نماید. نگاهی کوتاه به ادله استنادی ایشان نیز می تواند صحت ادعای بنده را ثبات نماید، ادعاهایی چون لم دادن بنده در عکسی که مدعی شده اند متعلق به خارج از کشور بوده و یا استناد به کتب و یا فتاوایی که به ندرت و در صورت نبود قانون صریح و شفاف بدان رجوع می گردد، همگی نشان از اصرار قاضی شعبه 107 بر رد اعسار بنده به هر دلیلی دارد.

3-     ریاست محترم، قطعا شما بزرگواران با توجه به سابقه و تجربه ای که دارید مستحضر هستید که در پرونده های اعسار ، مواد قانونی به صورت شفاف و مشخص بوده و نیازی به این همه طول و تفصیل و استناد به بی راهه نمی باشد و اینکه اگر بنده مثلا به فرض محال نه سال قبل ( طبق ادعای ایشان در سال 94 ) به یک سفر خارجی رفته باشم ، هیچ ارتباطی به وضعیت فعلی من ندارد چو اعسار یک امر عارضی است و ممکن است هرلحظه برای کسی رخ دهد و هیچ گاه نمی توان وضعیت معیشتی یک نفر را توجه به عکس نه سال قبل مقایسه نمود و چه بسا افراد زیادی که در کمتر از یک سال ورشکسته و آواره شده اند چه برسد به نه سال قبل که این همه زمان از آن سپری شده است. در خصوص شهود نیز معروض می دارم که بنده هر زمان خواستم گواهان خود را در دادگاه حاضر نمایم اعلام شد که ایشان (قاضی محترم) در دادگاه حضور ندارند و خدا می داند با اینکه شهود معرفی در حال حاضر بسیار دور از من زندگی می نمایند اما قریب به سه مرتبه آنها را برای ادای توضیحات با خود آوردم ولی وقتی که قاضی دعوا از روی لجاجت رفتار  می کند، دیگر کاری از دست بنده ساخته نیست و با توجه به وضعیت این پرونده در هر حالتی وی اعسار مرا رد می نمود.

4-     در خصوص دعوای اعسار، یکی از رویه های امروز محاکم قضایی این است که از نهاد های ذیربط مانند اداره ثبت اسناد و املاک، پلیس راهور و شعبه مختلف بانکی اخذ استعلام می نماید و اگر هیچ مال منقول یا غیر منقولی به نام ایشان نباشد نسبت به صدور دادخواست اعسار اقدام خواهد شد؛ لذا وفق مقرات موجود اخذ استعلام از مراجع فوق مورد استدعای اینجانب می باشد. امری که شما به خوبی استحضار دارید بسیار مرسوم است و بنده خواهشم این سات که به صورت شفاف به شعبه بدوی اعلام گردد تا جایی برای ابهام باقی نماند.

5-     مساله بعد در خصوص شهود ذکر شده در دادخواست تقدیمی بعنوان تایید کنندگان اعسار بنده است که تشخیص ارزش و اعتبار شهادت گواهان با دادگاه رسیدگی کننده می باشد و در همین خصوص به عرض می رسانم که شهود تایید کننده اعسار باید با مشهود له مدت زمان زیادی حشر و نشر داشته باشند که رد مانحن فی نیز این گونه بوده و هیچ حرف کم یا زیادی در مفاد اظهارات ایشان وجود ندارد و در صورت ارجاع به شعبه بدوی ، حقیقت امر احراز خواهد شد.

6-     نکته آخر اشاره به علم قاضی عنوان یکی از ادله اثبات دعوا می باشد و شما به عنوان یک انسان با تجربه و آگاه بخوبی استحضار دارید که ادعای اعسار یک امر طبیعی در جامعه کنونی ما هست و با توجه به وضعیت سنگین معیشتی و شرایط سخت اقتصادی تحمیل شده بر جامعه ناشی از تریم های ظالمانه شرق و غرب، بیشتر افراد به سختی گذران عمر می نمایند و بنده نیز تنها قصدم از قبولی اعسار از محکوم به این بود که بتوانم هزینه های دادرسی را آن گونه که در توانم باشد پرداخت نمایم.

با عنایت به موارد معنون که به استحضار عالی رسید ، صدور دستور مقتضی مبی بر قبولی ادعای اعسار بنده و نقض دادنامه بدوی مورد استدعاست.

                                                                                                 محل امضاء – مهر – انگشت