گاهی طرف قرارداد از عناوین ثبت شده یا نشده ای استفاده می کند که موجب گمراهی طرف مقابل به ماهیت وی می شود؛ به عنوان مثال مشخص نیست که آژانس مسافرتی آسمان شخص حقوقی است یا حقیقی؟ بنابراین لازم است به نحو شفاف در این خصوص تعیین و تکلیف شود؛ توضیح آنکه طرف قرارداد یا شخص حقیقی یا حقوقی؛ اگر شخص حقوقی است باید شناسه ملی داشته و در قرارداد درج شود (برای بررسی امر اخیر می توانید از سایت www.ilenc.ir استعلام بگیرید در غیر این صورت طرف قرارداد شخص حقیقی بوده و باید کد ملی وی در قرارداد درج شود).
به تعدد اطراف قرارداد توجه کنید، زیرا تعدد اطراف قرارداد مساوی است با سرشکن شدن حقوق و تعهدات؛ به عنوان مثال اگر خریداران دو نفر باشند، فروشنده نمی تواند کل بهای معادله را از یکی از آنها مطالبه کند زیرا تعهد خریداران مشترک است مگر اینکه فروشنده در قرارداد علیه خریداران شرط مسئولیت تضامنی کند؛ همچنین اگر فروشنده فوت کرده و ورثه متعدد داشته باشد، خریدار نباید بهای باقی مانده معامله را به یکی از ورثه (نظیر پسر بزرگتر یا مادر یا همسر وی) بدهد بلکه باید مطابق گواهی حصر وراثت، به نسبت سهم الارث به همه ورثه پرداخت نماید؛ در غیر این صورت در برابر سایر ورثه مسئول است و ممکن است ناچار شود مجدداً قدرالسهم سایر ورثه را پرداخت کند.
حقیقی یا حقوقی بودن طرف قرارداد به لحاظ حقوقی و مالی منشاء اثر است؛ بنابراین باید به ماهیت حقیقی یا حقوقی طرف قرارداد توجه نمود؛ به عنوان مثال در صورت عدم پرداخت بدهی از سوی شخص حقوقی، امکان بازداشت و حبس موضوعاً منتفی است و مدیرعامل شرکت را نیز نمیتوان اصولاً بابت بدهی شرکت حبس نمود؛ البته راهحل مشکل اخیر میتواند شرط مسئولیت تضامنی مدیر امضاءکننده قرارداد با شرکت باشد تا بتوان به اموال شخصی مدیر هم مراجعه و در صورت عدم دسترسی به اموال بدهکار، تقاضای حبس مدیر (محکومعلیه) را نمود؛ در فرضی که امکان درج شرط مسئولیت تضامنی وجود ندارد و فقط میتوانیم انتخاب کنیم که با شرکت به عنوان شخص حقوقی طرف شویم یا با شخص حقیقی، به طور کلی میتوان گفت که شخص حقوقی معتبر بهتر است از شخص حقیقی معتبر؛ زیرا شخص حقوقی از دوام بیشتری برخوردار است و فوت یک سهامدار یا مدیر موجب زوال آن نمی گردد.
همچنین جا به جایی وجه یا اموال برای فرار از دین در یک شرکت معتبر کار سادهای نبوده و عملاً متصور نیست؛ در مقابل شخص حقیقی بی اعتبار بهتر است از شخص حقوقی بی اعتبار؛ زیرا در صورت فقدان اموال جهت وصول طلب میتوان تقاضای حبس محکومعلیه حقیقی را نمود در حالیکه در صورت بستن قرارداد با شخص حقوقی امکان حبس شخص حقوقی منتفی بوده و ممکن است شخص حقیقی ذینفع پشت این شخصیت حقوقی پنهان شود؛[1] از منظر مالیاتی نیز، گاه لزوم کسر مالیات در زمان پرداخت، به حقیقی یا حقوقی بودن شخص وابسته است؛ به عنوان مثال، اگر شرکتی به یک وکیل یا مشاور حقوقی که کارمند وی نیست (یعنی رابطه طرفین مشمول قانون کار نیست) مبلغی به عنوان حقالمشاوره پرداخت کند باید طبق تبصره 1 ماده 86 قانون مالیاتهای مستقیم،[2] حتماً 10 درصد از آن را کسر و به اداره دارایی پرداخت کند وگرنه پرداختکننده ضامن مبلغ اخیر در برابر اداره دارایی است؛ در حالی که اگر در مثال اخیر شرکت به جای انعقاد قرارداد با شخص مشاور با موسسه حقوقی که واجد شخصیت حقوقی است قرارداد منعقد کند از شمول تبصره 1 ماده 86 خارج بوده و نیازی به کسر مالیات نیست زیرا ماده 86 اختصاص به دریافتکنندگان «حقیقی» دارد صرفنظر از اینکه پرداختکننده حقیقی است یا حقوقی (برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به فصل حقوق مالیات)؛ در پایان لازم است که این مطلب ذکر شود که مزیت مالیاتی به تنهایی برای تصمیمگیری و انتخاب میان شخص حقیقی یا حقوقی کافی نیست زیرا ممکن است در فرضی شخص حقوقی از کسر مالیات معاف ولی مشمول کسور بیمه سازمان تامین اجتماعی شود (بیمه قرارداد)؛ چنانکه در مثال اخیر پرداختکننده باید مبلغ 16.67 درصد بابت بیمه قرارداد از پرداختی به مؤسسه حقوقی کسر نماید.
[1] یک تفاوت مهم حقوقی دیگر بین شخص حقیقی و حقوقی در خصوص عدم پذیرش اعسار از شخص حقوقی است؛ توضیح اینکه، اگر من یک میلیارد از دیگری طلب داشته باشم برای طرح دعوی علیه بدهکار باید حدود 35 میلیون تومان به عنوان هزینه دادرسی پرداخت کنم (سه و نیم درصد خواسته) و در صورت عدم توانایی پرداخت چنین هزینهای، میتوانم تقاضای اعسار از هزینه دادرسی کنم یعنی موقتاً هزینه را نپرداخته و پس از وصول طلب این هزینه را پرداخت کنم؛ فرض اخیر در مطالبه مهریه رایج است که زوجه طلب سنگینی از زوج دارد ولی توانایی پرداخت هزینه دادرسی آن را معمولاً ندارد؛ همچنین ممکن است شخصی من را به پرداخت وجهی محکوم کند در این صورت من برای اعتراض به رای باید حدود چهار و نیم درصد خواسته، هزینه تجدیدنظرخواهی بپردازم که در صورت عدم توانایی میتوانم تقاضای اعسار کنم؛ همچنین پس از قطعیت رای، بدهکار میتواند از پرداخت یکجای محکوم به تقاضای اعسار دهد تا بدهی تقسیط گردد که نمونه بارز آن در خصوص مهریه است اگر چه محدود به آن نبوده و در خصوص سایر بدهیها هم میشود تقاضای تقسیط نمود (اعسار از محکومبه)؛ ولی امکان درخواست اعسار از سوی شخص حقوقی وجود ندارد و در صورت عدم توانایی پرداخت هزینه دادرسی یا محکومبه؛ شرکت یا موسسه غیرتجاری ناچار است تقاضای ورشکستگی نماید که مهمترین تفاوت آن با اعسار این است که ورشکستگی موجب انحلال شرکت میگردد و شرکت را وارد مرحله تصفیه کرده و فعالیت جدید در قالب آن شرکت دیگر ممکن نیست؛ بنابراین اشخاص حقوقی از مزیت اعسار نمیتوانند استفاده کنند و این به نفع شخصی است که از شرکت طلبکار است؛ به ویژه اینکه اعسار موجب طولانی شدن فرایند دادرسی است و گاه بدهکار از این راه به دنبال اذیت کردن طلبکار است.
[2] مطابق تبصره1 ماده 86 قانون مالیاتهای مستقیم (اصلاحی 27/4/1397): «در مورد پرداختهایی که از طرف غیر از پرداختکننده اصلی حقوق به اشخاص حقیقی به عمل میآید، پرداختکنندگان مکلفند هنگام هر پرداخت، مالیات متعلق را با رعایت معافیتهای قانونی مربوط به حقوق به جز معافیت موضوع ماده 84 این قانون، به نرخ مقطوع ده درصد محاسبه، کسر و با فهرستی حاوی نام و نشانی دریافتکنندگان و میزان آن به اداره امور مالیاتی محل، پرداخت کنند و در صورت تخلف، مسئول مالیات و جریمههای متعلق خواهند بود».
"در موسسه وکیل تلفنی برای مشاوره حقوقی فوری و تلفنی 24 ساعته در مورد نگارش قرارداد کافی است در وب سایت ثبت نام نموده و ثبت سوال حقوقی بفرمایید تا بلافاصله ارتباط آنلاین مستقیم با وکیل پایه یک دادگستری به صورت رایگان برایتان مهیا شود"
تمامی کار های زیر در مجموعه حقوقی وکیل تلفنی توسط وکلای مجرب دادگستری انجام می گیرد: