ریاست محترم شعبه تجدیدنظر استان فارس

موضوع: لایحه دفاعیه

با سلام و احترام؛

     در خصوص پرونده کلاسه *** با موضوع دادخواست تجدید نظر خواهی خواهان های اعتراض ثالث اصلی و ابطال سند رسمی به طرفیت اینجانب و دیگرخواندگان دعوا که منجر به صدور دادنامه بدوی شماره  **** مورخ 31/02/1403 صادره از شعبه *** دادگاه عمومی حقوقی شهرستان شیراز گردید مورادی را به استحضار می رساند:

1-    ریاست محترم، شما به خوبی استحضار دارید که ادله اثبات دعوا در قانون مشخص شده و اگر قاضی پرونده بخواهد له یا علیه کسی حکمی را صادر نماید باید مستند به ادله قانونی اقدام به این کار نماید، از طرفی جهات تجدیدنظر خواهی در ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی احصا گردیده و اگر کسی نسبت به احقاق حق خود اعتراض داشته باشد باید به موارد مندرج در آن استناد کند اما چیزی که بتواند استواری دادنامه بدوی را خدشه دار نماید در این دادخواست ذکر نشده است که در ادامه لوایح بدان می پردازم:

2-    ریاست محترم، وکلای محترم خواهان های پرونده در گردش کار خود و پیش از شروع بند های دادخواست به صراحت اذعان کرده اند که با توجه به حکم صادره از شعبه ** تجدیدنظر استان فارس، هم قرار موقوفی تعقیب آقای ***** قطعیت پیدا کرد و هم مالکیت بنده در این اراضی به صورت قطعی و یقینی تایید شده است. اعتراضی که نامبردگان به این پرونده دارند صدور قرار عدم استماع صادره در این پرونده است زیرا شرایط شکلی آیین دادرسی مدنی در آن رعایت نشده است. شما بزرگواران به خوبی استحضار دارید که در نص صریح ماده 420 قانون آیین دادرسی مدنی چنین ذکر شده است : - اعتراض اصلي بايد به‌ موجب دادخواست و به طرفيت محكوم‌ له و محكوم‌ عليه رأي مورد اعتراض باشد. اين دادخواست به‌ دادگاهي‌ تقديم مي‌ شود كه رأي قطعي معترض‌ عنه را صادر كرده است... اما وقتی این نص صریح قانونی در دادخواست ایشان رعایت نمی شود به صورت طبیعی باید چنین خواسته ای رد شود . قاضی محترم شعبه 24 در دادنامه بدوی به ماده 2 قانون آیین دادرسی مدنی استناد کرده است : - ... مگر اينكه شخص يا اشخاص ذي‌ نفع يا وكيل يا قائم‌ مقام يا نماينده قانوني آنان رسيدگي به‌ دعوا را برابر قانون درخواست نموده باشند. و چون این دعوا برابر قانون درخواست نشده از طرف شعبه بدوی رد گردیده است .

3-    موارد ذکر شده در بند اول تا چهارم دادخواست بیشتر به صورت یک گردش کار کلی است که در خصوص آن معروض می دارم که ، بنده نیز معتقد ام که جهت جلوگیری از اطاله دادرسی می بایست موضوعاتی را که دارای وحدت منشا و سبب هستند به صورت یکجا رسیدگی نمود اما نه اینکه انقدر موضوعات مختلف در هم آمیخته شوند که بعدها به صورت یک کلاف سر در گم در آید!! در دادخواست بدوی و ایضا دادخواست تجدیدنظر ذکر شده توسط وکلای خواهان های دعوا، موضوعات متفاوتی ذکر شده که در شعب مختلف کیفری و حقوقی مورد رسیدگی قرار گرفته است که هر کدام کلاسه پرونده جدا و سیر متفاوت دادرسی را طی کرده اند و امکان رسیدگی همه انها در یک شعبه وجود ندارد چون ممکن است به لحاظ شکلی اصلا شعبه بدوی صلاحیت رسیدگی به آنها را نداشته باشد. وقتی در یک شعبه تجدیدنظر، شخصی به لحاظ کیفری حکم برائت می گیرد و اعمال حقوقی انجام گرفته توسط وی تایید می گردد و بعدا شخص دیگری در شعبه بدوی به این حکم تجدیدنظر که یک پرونده کیفری را بررسی کرده اعتراض میکند چه انتظاری می توان از آن دادگاه داشت؟ اتفاقا اطاله دادرسی در چنین جایی رخ می دهد که حکم قطعی یک پرونده را که برای صدور حکم آن چند سال زمان برده را بشکافیم و در یک شعبه بدوی دیگر مطرح کنیم و بعدا یک شعبه دیگر تجدیدنظر را معطل آن نمائیم که برای موضوعات مختلف تصمیم گیری نماید. نتیجه التقاط در این پرونده این است که برای یک موضوع مشخص احکام متفاوتی از شعب مختلف داشته باشیم که هرکدام در عین اینکه سند رسمی هستم همدیگر را نقض می نمایند لذا صدور دادنامه بدوی به درستی صورت گرفته و خللی در آن نمی باشد.

4-    وکلای محترم تجدیدنظرخواه در بند 5 دادخواست تقدیمی خود را صائب دانسته و حتی به جای قاضی تعیین تکلیف کرده اند که چون وفق ماده 103 باید قرار رسیدگی توامان صادر شد پس ایشان با پیش دستی کرده و در یک فقره دادخواست انواع و اقسام امور مختلف را تقاضا نموده اند در حالی که نظر قاضی دعوا چنین چیزی نبود و اگر ایشان معتقد به ارتباط کامل دعوا های مطروحه داشتند می توانستند که وفق ماده فوق درخواست خود را تقدیم محضر دادگاه نمایند و منتظر تصمیم قضایی باشند نه اینکه خود را در راس امور دانسته و با ثبت یک دادخواست قاضی را ملزم به خواسته خود کنند.

5-    به عنوان نکته آخر معروض می دارم که خواهان های دعوا در هر جایی که احساس کنند حق شان ضایع شده است می توانند با انجام شیوه درست تنظیم دادخواست و ایضا با رعایت اصول شکلی و ماهوی دادرسی نسبت به احقا حق خود اقدام نمایند، مضاف بر این که این اعتراض محدودیت زمانی نداشته و امکان ثبت شکایت مجدد برای شان فراهم است .  

با عنایت به موارد معنون که شرح آن به استحضار رسید صدور دستور مقتضی مبنی بر تایید و ابرام دادنامه بدوی و رد اعتراض تجدیدنظر خواهی مورد تقاضا می باشد.   

با تجدیدمراتب و احترام