دادخواست تجدید نظر
مشخصات طرفين |
نام |
نام خانوادگى |
نام پدر |
شغل |
محل اقامت شهر – خيابان -كوچه - شماره –پلاك |
تجدید نظرخواه |
|
|
|
|
|
تجدیدنظر خوانده |
|
|
|
|
|
وكيل يا نماينده قانونى |
__ |
__ |
|
|
|
تعيين خواسته وبهاي آن |
تجدید نظرخواهی از دادنامه شماره ***** مورخه 27/11/1401 صادره از شعبه ** دادگاه عمومی حقوقی شهرستان ** |
||||
دلايل ومنضمات دادخواست |
موارد مصرحه قانونی، دادنامه کیفری |
||||
ریاست محترم دادگاه تجدید نظر استان مرکزی با سلام و احترام؛ اینجانب ******** به دلایل زیر نسبت به دادنامه شماره ******* مورخه 27/11/1401 صادره از شعبه *** دادگاه عمومی حقوقی شهرستان *** معترض بوده و خواستار نقض آن می باشم. قضات محترم متاسفانه در دادنامه بدوی به مواردی اشاره شده که یا اشتباه است و یا اساسا کذب بوده و نگارش این دادنامه به گونه ای است که از زبان من برخی از امور به صورت اقرارگونه بیان شده در حالی که من چنین اظهاراتی را بدین شکل در دادگاه نداشته ام ، مضاف برآن به ایرادات شکلی و ماهوی که در دادخواست بدوی آقای **** وجود دارد هیچ اشاره ای نشده است که در ادامه به برخی از موارد اشاره می کنم: 1-از جمله موارد مهم شکلی که در زمان ثبت دادخواست تمکین بدان توجه می شود داشتن یک منزل مناسب از طرف زوج است که یا سند خانه یا اجاره نامه ای که به نام وی باشد را به محضر دادگاه معرفی می نمایند تا مورد بررسی قرار بگیرد ، در کنار آن ارسال اظهارنامه و شهادت شهودی که تاکید نمایند زوج در یک منزل سکونت داشته و همسرش از وی تمکین نمی کند منزل یا به نوعی زندگی مشترک را ترک نموده است و بعد از آن هر مردی می تواند با انجام مراحل قانونی نسبت به الزام به تمکین همسرش اقدام کند که در مورد پرونده اینجانب هیچ یک از موارد رعایت نشده است. زیرا که اولا ایشان نه ملکی را اجاره کرده اند و نه سند ملکی به نام خود دارند و منزل معرفی شده به نام شخص دیگری است (مادر تجدیدنظرخواه) و اصلا معلوم نیست که ما تا چه مدت اجازه سکونت در آن را داریم یا اینکه اصلا آیا می توانیم در این منزل ساکن باشیم یا خیر؟ ثانیا من و همسرم از ابتدای زندگی در شهرستان ساوه سکونت داشتیم که البته ملک متعلق به بنده بود و من هیچگاه ترک منزل مشترک نکرده ام و سالهاست در این ملک سکونت داشته و دارم و اگر مقام محترم قضایی دستور بدهند حاضرم شهودی را به محضر دادگاه معرفی نمایم که این امر را تایید نمایند. 2-ریاست محترم بنده در لوایح دفاعیه قبلی به نص صریح قانون اشاره کردم و اینکه اگر بودن زن در منزل مرد موجب خوف جانی و ضر گردد ایشان می تواند از تمکین امتناع نماید ، و در نتیجه این ماده قانونی معروض داشتم که متاسفانه بعلت خیانت های مالی همسرم پرونده هایی با ایشان در جریان است که من در صورت نیاز این پرونده ها را به دادگاه ارسال می کنم، پرونده کیفری که در شرف صدور کیفرخواست از طرف بازپرس می باشد آن هم با عناوین اتهامی چون جعل و کلاهبرداری . بنده به محضر دادگاه محترم بدوی معروض داشتم که با وجود چنین مساله ای و عدوات بین طرفین تضمینی وجود ندارد که هسرم قصد تلافی نداشته باشد اما متاسافنه دادنامه بدوی بدون دقت در این اظهارات به صورت یکجانبه نگاشته شد . 3-در کنار این موارد بنده در دفاعیات خودم به چیزهایی اشاره کردم که در دادگاه بدوی بدان توجهی نشد ، یکی از این موارد ابتلای من به بیماری صعب العلاج MS است که مدارک آن را ضمیمه پرونده می نمایم تا بدانید در نتیجه اقدامات همسرم و خرج کردن چک هایی که به صورت امانتی در دست وی داده بودم فکر وخیال شبانه روزی اعصاب مرا بهم ریخته و مرا دچار فلج اعضا نموده است. شما در کجا سراغ دارید که مردی چک های همسر خود از طریق منشی خود به اجرا بگذارد و قصد خالی کردن حساب وی را داشته باشد اما بازهم مدعی باشد همسرم باید از من تمکین کند؟ آیا این عمل وی خلاف نص صریح قانون نیست که اشعار می دارد زن وشوهر باید با یکدیگرحسن رفتار داشته باشند؟ با کدامین حسن رفتار وی چک های میلیاردی علیه من به اجرا گذاشته شده است؟ من خودم یک پزشک هستم و اگر مقام محترم قضایی صلاح بداند هم می توانم مدارک پزشکی را به دادگاه ارائه دهم و هم اینکه به صورت شفاف شرح دهم که این بیماری من ریشه در چه عواملی دارد؟ حتی اگر دستور ارجاع امر به پزشک متخصص بعنوان کارشناس امر صادر شود از آن استقبلال خواهم کرد تا مراتب امر را برای پزشک معتمد دادگاه توضیح دهم. مساله بعد اینکه من به مقام محترم دادگاه بدوی معروض داشتم بعلت استنکاف تجدیدنظرخواه پرونده از پراخت نفقه بنده مجبور شدم که نسبت به ثبت دادخواست مطالبه نفقه از شورای حل اختلاف محل اقدام بکنم و آن پرونده به علت خود داری وی به کارشناس رسمی دادگستری ارجاع شده و ایشان مبلغ نفقه مرا نیز برآورد نموده است . قضات محترم مگر نه این است که نفقه و مهریه دو روی یک سکه اند و مگر نه این است که اگر نفقه زوجه پرداخت نشود یعنی زوج در ایفای وظیفه خود کوتاهی کرده است؟ پس چرا دادگاه بدوی در این خصوص سکوت اختیار کرد و هیچ اقدامی انجام نداد؟ چرا از زوج در خصوص استکاف از پرداخت نفقه توضیحی نخواست؟ ایشان همان طور که در بند اول دادخواست تقدیمی گفتم نه ملکی از خویش دارد که از من درخواست تمکین دارد و نه نفقه مرا پرداخت کرده ، از طرف دیگر در چند پرونده جدا با من در دادگاه های مختلف درگیر است ! با چنین شرایطی و وجود بیماری آیا به واقع من می توانم در این زندگی جدید و با این شرایط روی آرامش را ببینم ؟ فقط خیلی کوتاه عرض می کنم که برای شخص مبتلا به این بیماری ترس و نگرانی مانند سم مهلکی خواهد بود که آن را تشدید می نماید و اگر این بیماری مرا از پا بیندازد ایشان تضمینی جهت حمایت از من با وجود داشتن دو فرزند کوچک دانش اموز دارند؟ دغدغه هایی که تمنا دارم قضات معزز دادگاه تجدید بدان توجه نمایند.
با عنایت به موارد معنون که به استحضار رسید خواهشمند است ضمن رد دادنامه بدوی دستورات مقتضی در خصوص اثبات حقانیت بنده را صادر فرمائید. محل امضاء – مهر – انگشت
|
www.haghgostar.ir
نظر شما در مورد این مطلب