ریاست محترم شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی شهرستان بندر خمیر

موضوع: لایحه دفاعیه

    در خصوص پرونده شماره .... مورخ .... با موضوع دادخواست اعسار آقای ...... مواردی را به استحضار می رساند:

1-ریاست محترم ، همان طور که شما به خوبی استحضار دارید اساس کار هر پرونده حقوقی ، دادخواست تنظیم شده توسط خواهان آن پرونده می باشد و قاضی دعوا ابتدا به صورت شکلی موارد را بررسی نموده و در صورت نبود مشکل وارد ماهیت خواهد شد و مستند به ادله اثبات دعوا که در قانون آیین دادرسی مدنی احصا شده است له یا علیه یک نفر دادنامه خود را تنظیم می نماید. در همین خصوص معروض می دارم که در این دادخواست تنظیمی نه به لحاظ شکلی و نه محتوایی عدالت قضایی رعایت نشده لذا بنده در فرجه قانونی نسبت به تجدیدنظرخواهی از این پرونده اقدام نموده ام که امیدوارم اظهارات بنده مورد امعان نظر شما بزرگواران قرار بگیرد:

2-در خصوص دعوای اعسار، یکی از رویه های امروز محاکم قضایی این است که از نهاد های ذیربط مانند اداره ثبت اسناد و املاک، پلیس راهور و شعبه مختلف بانکی اخذ استعلام می نماید و اگر هیچ مال منقول یا غیر منقولی به نام ایشان نباشد نسبت به صدور دادخواست اعسار اقدام خواهد شد؛ لذا وفق مقرات موجود اخذ استعلام از مراجع فوق مورد استدعای اینجانب می باشد. هرچند که خود خواهان محترم مطابق قانون مکلف بود صورت كلیه اموال خود شامل تعداد یا مقدار و قیمت كلیه اموال منقول و غیرمنقول را به طور مشروح ذکر می کرد که تنها به پر نمودن یک فرم ساده بسنده کرده است. با توجه به اينکه يکی از نکات آمره و تکلیفی جهت رسیدگی به دعوی اعسار از محکوم به ، انجام استعلامات موضوع ماده 10 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب 1394 می باشد  خواهشمند است دستور فرمائید که این مهم نسبت به خواهان محترم نیز رعایت گردد.

3-علاوه بر اخذ استعلام از مراجع ذیصلاح، خواهان می بایست فهرست نقل و انتقالات و هر نوع تغییر دیگر در اموال مذكور از زمان یكسال قبل از طرح دعواى اعسار به بعد را ضمیمه دادخواست اعسار خود كند یعنی از تاریخ 26/10/1401 تا  تاریخ 26/10/1402 که تاریخ ثبت این دادخواست می باشد باید ریز نقل و انتقالات وی اعلام گردد ولی ملاحظه می شود نامبرده به تکلیف قانونی خویش مبنی بر تنظیم صحیح فهرست اموال و دارایی اقدام ننموده و به شکلی نا درست دادخواست خود را ثبت کرده اند. یکی از مهمترین نقل و انتقالات ایشان که در همین ایام اخیر انجام شده است انتقال بسیاری اموال غیر منقول به فرزندخویش می باشد که قصد دارد با این حیلیه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند.

4-مساله بعد در خصوص شهود ذکر شده در دادخواست تقدیمی بعنوان تایید کنندگان اعسار آقای ....است که تشخیص ارزش و اعتبار شهادت گواهان با دادگاه رسیدگی کننده می باشد و در همین خصوص به عرض می رسانم که شهود تایید کننده اعسار باید با مشهود له مدت زمان زیادی حشر و نشر داشته باشند و بعد از آن به اظهارات ایشان بعنوان یکی از ادله اثبات دعوا استناد کرد که در دادنامه بدوی به این موارد نیز توجهی نشده است، شهود نامبرده از اقوام درجه یک ایشان هستند و طبیعتا به سمت ایشان گرایش خواهند داشت لذا با توجه به داشتن نسبت قوم و خویشی نمی توان شهادت ایشان را معتبر شمرد.

5-نکته آخر اشاره به علم قاضی عنوان یکی از ادله اثبات دعوا می باشد و شما به عنوان یک انسان با تجربه و آگاه بخوبی استحضار دارید که ادعای خواهان بعنوان یک انسان تنگ دست و معسر به هیچ عنوان با اوضاع و احوال قضیه همخوان نیست و آقای ..... دلیلی برای اعسار خود بروز نداده اند که محکمه پسند باشد، مضاف بر آن شهادت بر اعسار در صورتی مسموع است که شاهد در مدت طولانی با مشهودله حشر و نشر داشته و از جزئیات زندگی او آگاه باشد و همین که شهود معرفی شده نمی دانند که نامبرده اقدام به انجام معامله با دخترش کرده است یعنی این شهادت فاقد اعتبار است. نکته عجیب اینجاست که اصلا شهود معرفی شده نگفته اند که ایشان چگونه ارتزاق می کند یا ممر درآمد وی چیست و اصول اداری لازم جهت انجام تشریفات شهادت انجام نشده است پس نمی توان به شهادت این شهود تکیه نمود. نکته آخر اینکه باید به این مهم توجه نمود که خواهان دعوا در این پرونده کسب مال کرده است پس بایدمالی جهت پرداخت به بنده داشته باشد.

با عنایت به موارد معنون که به استحضار عالی رسید و با توجه به از دست دادن مبلغ زیادی از سرمایه ام عاجزانه از شما قضات محترم استدعا دارم که نسبت به رد دادنامه بدوی و صدور دستور مقتضی مبنی بر پرداخت خسارت بنده، اقدامات مقتضی را معمول نمائید و با توجه به وصف تجردید اسناد تجاری اگر وی ملزم به دادن وثیقه یا تایمن مناسب گردد امکان اطاله دادرسی یا هر نوع سوء استفاده ای را نخواهد داشت لذا صدور دستور مقتضی در این زمینه مورد تقاضای اینجانب می باشد.