ریاست محترم شعبه دوم اجرای احکام شورای حل اختلاف شیراز
باسلام و احترام
احتراماً در خصوص پرونده شماره 140012920001255619 به شماره بایگانی 0100168با موضوع دادخواست پرداخت نفقه دخترم آوا ** از سوی همسرم خانم ***علیه اینجانب مطالبی را به استحضار می رساند:
1- در مورخ 25/09/1399 همسر بنده خانم ***( خواهان دعوا) بدون دلیل و عذر موجه، همراه فرزند مشترکمان آوا میر که در آن زمان چهار سال بیشتر نداشت و مانند هر کودکی به شدت به وجود پدرش نیازمند بود منزل مسکونی مشترک مان در شهر علامرودشت را به مقصد نامعلومی ترک می کنند و از پاسخ به تماس و پیامک های بنده خودداری کرده و شماره مرا مسدود می نمایند و بنده بعنوان رئیس خانواده تا مدت زمان زیادی از وضعیت نامبردگان هیچ اطلاعی نداشتم تا اینکه با تحقیق و پرس و جو های زیاد متوجه شدم همسرم به منزل مادرش در شیراز مراجعت کرده و هیچ دلیل قابل توجیهی برای ترک منزل به من ارائه نکرده است. در ابتدا به جهت رعایت مصلحت و انجام سازش، تلاش هایی برای برگشت ایشان به زندگی مشترک توسط افراد مختلف انجام شد منتها ایشان لجوجانه قصد بازگشت نداشته و از تمکین نسبت به بنده امتناع می کردند و من که هر روز تا ساعت 16 عصر سر کار بودم و مثلا برای استراحت به منزل بر می گشتم باید با مشکلات روحی و روانی زیادی از جمله اثرات منفی شدید ناشی از نبود خانواده ام دسته و پنجه نرم می کردم و در مدت زمان مذکور، مشکلات زیادی رای سپری نمودم اما بر اساس تعهد اخلاقی که برای حفظ زندگی مشترک داشتم همچنان برای بازگشت ایشان تلاش می کردم تا اینکه پیامک ابلاغیه نفقه ایشان علیه خود را دیدم و بعد از آن هم نامبرده یکی یکی برای امور دیگری اقدام به تشکیل پرونده کرده و تقاضای مهریه نمود و متعاقب آن پرونده های دیگری را علیه من تشکیل داد تا جنگ رسما روانی را شروع نمایند اما من باز هم قصد سازش با وی را داشتم و افراد معتمد و ریش سفیدی را برای مصالحه مامور کردم تا قضیه ختم بخیر شود ولی ایشان به ادعای خود تنها اجرای مُرّ قانون را داشته و و با طفره رفتن از سازش با من باعث عدم هرنوع همکاری در خصوص بازگشت شدند اما مساله دردناک آن هزینه های مربوط به نفقه فرزندم می باشد که آن را هم به دوش من انداخته اند در حالی که اصلا حق بردن وی را نداشتند و مساله الزام به تمکین همسرم و کوتاهی ایشان نیز در دادگاه تجدید نظر ثابت شده است.(طی پیوست شماره شماره13)
2- در ابتدای امر و شروع پرونده ها، همسرم از مرداد ماه سال 1399 تا آخرین ماه اشتغال بکارم، ماهیانه یک چهارم حقوق اینجانب(حدود 2 میلیون تومان در ماه) را توقیف کرده و شرکت توزیع برق فارس با نامه ارسالی از شعبه سوم اجرای احکام خانواده، مبلغ مقرر شده را بحساب ایشان واریز می کردند اما همسرم با اقدامات خود و بدون کوچترین انصافی، تمامی حساب های بانکی و سپرده های بنده را مسدود و توقیف کرده و اجازه هرگونه فعالیتی رو از بنده سلب نمودند(طی پیوست شماره9)، در نتیجه بعلت شرایط بد شغلی و بعد مسافت 800 کیلومتری از علامرودشت به شیراز و شرایط حاد ناشی از شیوع ویروس کرونا و عدم حضور اینجانب در جلسات دادرسی ناشی از موانع فوق، نتوانستم به نحو شایسته از خود دفاع کنم و شرایط بدی در پرونده ها از جمله نفقه فرزند رقم خورد و روز به روز از قدرت و توان مالی اینجانب کاسته شده و بر بدهی ها افزوده گشت.
3- هم اکنون بنده با 20 پرونده در سامانه ثنا که بیشتر پرونده ها در جهت اعمال فشار روانی ایجاد شده مواجه هستم(طی پیوست شماره16). بعلت درخواست همسرم در خصوص مطالبه مهریه همه حساب های بانکی اینجانب و سپرده ها را مسدود شده و تنها با شرط کسر یک چهارم حقوق، فقط حساب بانکی در شعبه بانک تجارت که حساب واریز حقوق بود را باز نگه داشته بودند که آنهم توسط شعبه دوم اجرای احکام شورای حل اختلاف شیراز بعلت پرونده اجرایی نفقه توقیف گردیده است. چطور ممکن هست یک مرد با وجود 14 ماه بیکاری و نداشتن هیچ نوع درآمد و مزایا و بسته بودن همه حساب های بانکی و سپرده ها با اینهمه شرایط و تورم مالی و اقساط عقب افتاده بانکی و هزینه شخصی خودش و اجاره منزل و هزینه آب و برق و گاز و امثالهم دوام بیاورد؟ حداقل رعایت عدالت و انصاف این بود که از برخی از حساب های من رفع مسدودی می شد تا بتوانم این شرایط را تاب بیاورم.(پیوست های شماره 2و3و4و6و8و10و11و12)
4- همسرم خانم *** پس از تلاش ناموفق در خصوص جلب عادی بنده و به بهانه مطالبه مهریه، اقدام به اخذ دستور جلب سیار علیه من نموده و هرماه نیز بدون اتلاف وقت آن را تمدید می نماید در نتیجه من در تمام طول این دو سال حتی با داشتن حکم دادگاه مبنی بر ملاقات فرزند(طی پیوست شماره14) متاسفانه از ملاقات دخترم محروم بودم. لذا با این اوصاف، بنده بعنوان یک پدر و علیرغم صراحت قانون و شرع حق، ملاقات فرزندم را ندارم و همسرم علیرغم داشتن این حق قانونی، پاسخ مرا نداده و هرگز دخترم را برای ملاقات در اختیار من نمی گذارد. با این شرایطی که همسرم عامدانه و به قصد کینه و انتقام درست کرده من هرگز موفق به دیدن تنها فرزندم نمی شوم و ایشان نیز هیچ تعهدی برای پاسخگویی نداشته و ندارد و ازآنجا که روز به روز از طرف خانم رجبی پرونده های بیشتری علیه من ثبت می شود دیدار فرزندم برای من پدر آرزویی دست نیافتی شده است.
5- در راستای لوایح قبلی معروض می دارم که همسرم بدون هیچ گونه عذر و دلیل موجهی به مدت 28 ماه است که منزل مشترک را ترک کرده و علیرغم وساطتت های اطرافیان و صدور دادنامه الزام به تمکین در سالهای 1400 و1401 حاضر به بازگشت نبوده و هیچ تصمیم جدی برای این کار ندارد(پیوست شماره 13).
6- لازم به ذکر است همسرم خانم *** در تمامی پرونده های فعال بارها در متن لایحه های ارسالی عنوان نموده است که بنده نفقه فرزندم را پرداخت نمیکنم و بصورت غیراخلاقی در پرونده های تعدیل اقساط مهریه که هم اکنون به تجدید نظرخواهی رفته است از آن نهایت بهره برداری را میکند لذا خواهشمندم در صورت برداشت وجه توسط آن شعبه محترم بابت نفقه معوقه در صورت امکان و صلاحدید آن مقام محترم قضایی بصورت کتبی اعلام نظر فرمائید تا حق و حقوق اینجانب بیش از این ضایع نشود.
7- فرزند مشترکمان الان 6 ساله شده و جالب هست بدانید که اسم پدربزرگ و مادربزرگ،عموها،عمه ها،پسرعموها و ... خود را نمیداند و همسرم طی این سالها کوشیده است که وی هیچ ارتباطی با اعضای خانواده اینجانب نداشته باشد. با وجود اینکه که ما در شهر علامرودشت زندگی می کردیم با تشکیل پرونده بهداشتی فرزندمان در شهر شیراز، راه را برای دور نگه داشتن او فراهم کرده است و تمام تلاش خود را به کار بسته که فرزندمان با پدرش خصومت داشته باشد تا جایی که وقتی در ماههای اول ترک همسرم برای دیدن فرزندمان اقدام کردم در زمان با ملاقات با فرزندم بصورت ناخواسته الفاظ رکیکی از زبان کودک خارج شد که بعلت رعایت ادب و احترام سیستم قضا قادر به گفتن آن نیستم و میزان بار روانی به کودک و شرایط نامناسب تربیتی وی بسیار اسفناک می باشد و حتی در مواقع ضروری همسرم از او(فرزندمان) استفاده ابزاری می کند و همه این رفتارها از نظر علم روان شناسی غیرطبیعی است و یک انسان عادی دست به چنین اعمالی نمی زند.
لذا با عنایت به موارد معنون و شرایط وحشتناک مالی سپری شده خواهشمند است دستورات مقتضی در خصوص تعدیل اقساط نفقه و رفع مسدودیت از بخشی از حسابها به خصوص حساب مربوط به حقوقم را را صادر نمائید.
با تجدیدنظر و احترام
نظر شما در مورد این مطلب