ریاست محترم دادگاه تجدید نظر استان مازندران

 با عرض سلام و ادب،احتراماً در خصوص دادنامه................... صادره از سوی شعبه اول دادگاه حقوقی چمستان که دلالت بر قرار رد دعوی اعتراض ثالث اصلی را دارد،بدین وسیله در فرجه مقرر قانونی مراتب تجدیدنظرخواهی را به حضورتان اعلام و به دلایل و جهات ذیلی نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته را دارم.

الف-شرح ماوقع:

۱-طبق تصویر واگذارنامه مورخه ۳/۱۱/۱۳۷۳   تجدیدنظرخوانده ردیف اول ( اقای .............)یک قطعه زمین کشاورزی به مساحت ۴ هکتار واقع در روستای رمشی را در سال ۱۳۷۳ به موکل واگذار نموده است و موکل از همان سال رقبه مورد تنازع را تحت تصرف داردو منشا مالکیت تجدیدنظرخوانده ردیف اول بر رقبه مبحوث عنه سند اصلاحات ارضی میباشد که رقبه مذکور از سال ۱۳۵۰ از سوی وزارت تعاون به مشارالیه واگذار گردیده است و نامبرده در سال ۱۳۷۳ کل مالکیت خویش را بر رقبه مذکور طبق واگذارنامه استنادی به موکل انتقال داده است. 

۲- تجدیدنظرخوانده ردیف دوم در پرونده کلاسه ٠٠٠٠٧٧٠ شعبه اول دادگاه حقوقی چمستان با ارائه اسناد اجاره مدعی مالکیت منافع نسبت به رقبه تحت مالکیت موکل گردیده و دعاوی به خواسته خلع ید و مطالبه اجرت المثل به طرفیت تجدیدنظرخوانده ردیف اول نموده که دادگاه محترم بدوی طبق دادنامه شماره حکم به خلع ید تجدیدنظرخوانده ردیف اول نسبت به رقبه تحت مالکیت موکل نموده است.

۳- از آنجایی که طبق واگذارنامه مورخه ١٣٧٣/١١/٣ ملک متنازع فیه تحت مالکیت موکل بوده و موکل سالیان سال در آن کشت و زرع نموده و هم اکنون نیز ملک مذکور تحت تصرف موکل میباشد و توجها به اینکه دادنامه مورد اعتراض ثالث بدون دخالت موکل در فرایند دادرسی صادر و موجبات تضضیع حقوق مالکانه موکل بر رقبه مبحوث عنه میباشد لذا در اجرای ماده ۴١٧ قانون آیین دادرسی مدنی و ماده ۴٢٠ قانون مارالذکر موکل اقای............. مراتب  اعتراض نسبت به دادنامه مورد اعتراض ثالث را از دادگاه بدوی درخواست نموده ولی دادگاه محترم بدوی بنا بر استدلالات مندرج در دادنامه تجدیدنظرخواسته قرار رد دعوی صادر نموده است .  

جهات و دلایل تجدید نظر خواهی

 دادنامه تجدیدنظر خواسته مشمول بند ه ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی میباشد:

 ریاست محترم شعبه، با مداقه در محتویات پرونده، موکل جهت اثبات ادعای خویش (ادله اثبات دعوی) در مقام خواهان یک فقره سند عادی مورخه ۷۳/۱۱/۳(واگذارنامه ۷۳/۱۱/۳)و یک فقره سند رسمی (سنداصلاحات ارضی به شماره ۸۳۵۶مورخه ۵۱/۴/۲۷ )ضم دادخواست بدوی نموده است،که این اسناد دلالت بر مالکیت موکل رقبه مورد تنازع دارد، دادگاه محترم بدوی بدون توجه به مالکیت موکل بر رقبه موردت تنازع دعوی اعتراض ثالث موکل در دادنامه شماره۱۴۰۱۴۷۳۹۰۰۰۱۰۱۱۵۷۴ پذیرش ننموده است در حالی که مقنن در ماده ۴۱۷ قانون آیین دادرسی مدنی، تضمین نموده که اولاً در خصوص دعوی رای صادر شود که به حقوق شخص ثالث خلل وارد گردد و ثانیا، آن شخص و نماینده ایشان به عنوان اصحاب دعوی دخالت نداشته باشد، در ما نحن فی، بر اساس اسناد اعم از عادی ورسمی، موکل مالک رقبه مورد تنازع بوده و به عنوان اصحاب دعوی در دادرسی دخالت نداشته است لذا با توجه به اینکه دادنامه مورد اعتراض ثالث به ضرر حقوق مالکانه موکل بوده است، چرا که بر اساس آن دادنامه اصداری حکم به خلع ید تجدید نظر خوانده (آقای ..........) صادر گردیده است و حکم مذکور در رقبه تحت تصرف موکل اجرا گردد لذا، خلل به حقوق مالکانه موکل محرز بوده، و استدلال دادگاه محترم بدوی به اینکه برای خلع ید،علیه متصرف رقبه مورد تنازع (تجدید نظر خوانده ردیف دوم)صادر گردیده واقعه جدید را در فرآیند حقوقی ایجاد نمی کند، صحیح نمی باشد، چراکه اطلاق واژه حقوق به شخص ثالث در ماده ۴۱۷ قانون آیین دادرسی مدنی، ملاک اعتراض شخص ثالث تضرر از حکم است و وحدت موضوع دعوی در آن شرط نمی باشد.(رای شماره ۱۲۰۱ دیوان عالی کشور)و همچنین دعوی اعتراض ثالث حکمی در مورد حکم یا قراری که خلل به حقوق ثالث وارد سازد که شخص ثالث و نماینده ایشان در دادرسی دخالت نداشته را جایز دانسته و به همین وجه اشعاری به تنجیز و فعلیت ضرر ثالث ندارد (رای شماره ۳۳۲ دیوان عالی کشور شعبه دوم )

۲-ریاست محترم شعبه رسیدگی کننده(طبق استدلال دادگاه محترم بدوی) موکل باید سند انتقال واگذاری به تجدید نظر خوانده ردیف را ابطال و پس اقدام به اقامه دعوی اعتراض ثالث نمایند، این استدلال دادگاه بدوی صحیح نمی باشد چرا که اولا  تجدید نظر خوانده مالک عین  رقبه مورد تنازع  نمی باشد بلکه شرکت تجدید نظر خوانده (شرکت .............)مستاجر رقبه مورد تنازع بوده که مدت اجاره شرکت مذکور با مالک پلاک ثبتی منقضی گردیده است،ثانیاً،مالکیت موکل طبق واگذار نامه مورخه ۷۳/۳/۱۱بوده که تجدید نظر خوانده  ردیف دوم (.............) طبق سند اصلاحات ارضی به شماره ۸۳۵۶ مورخه ۵۱/۴/۲۷مالک رسمی رقبه تحت تصرف موکل بوده است، لذا با توجه به مراتب فوق،مالکیت موکل بهتبع مالکیت رسمی آقای............وفق سند اصلاحات ارضی می باشد با مداقه در اصلاحات اراضی تاریخ سندمذکور۵۱/۴/۲۷ بوده است در حالی که سند مورد ادعای شرکت ................ مربوط به سال ۶۷ بوده است و طبیعتا اگر تداخل و تعارضی نسبت به دو سند مرقوم باشد،دارنده سند موخر باید ابطال سند اصلاحات ارضی را طبق قانون لایحه اشتباهات ثبتی در محکمه حقوقی طرح دعوی نماید لذا با توجه به مراتب مرقوم دادنامه تجدیدنظر خواسته مشمول بند ج ماده ۳۴۸ قانون دادرسی مدنی می باشد.

 ۳-ریاست محترم شعبه رسیدگی کننده و مستشاران ارجمند، موکل بیش از ۲۷ سال رقبه مورد تنازع را تحت تصرف مالکانه دارد، اثبات ادعای خویش گواهان و مجلسین در جلسه دادرسی۱۴۰۱/۷/۲۵ در صورت جلسه رسیدگی درخواست استماع گواهی گواهان در اجرای مواد ۲۲۹ ، ۲۳۰ قانون آیین دادرسی مدنی نموده  دادگاه محترم بدری برخلاف نظر مقنن درمواد ۱۱۹ ،۲۲۹، ۲۳۰قانون آیین دادرسی مدنی نسبت به انجام تمکین ذاتی جهت احراز واقع  امتنان نموده و این استدلال که سند عادی تاب تعارض و تضاد با اسناد رسمی را ندارد از پذیرش دعوی اعتراض ثالث (دعاوی موکل) مبادرت به صدور دادنامه تجدیدنظر خواسته نموده است ،علی و حال با توجه به اینکه دادنامه مذکور مشمول بند ه ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی که استحقاق نقض و درخواست ارجاع پرونده به دادگاه بدوی جهت رسیدگی ماهوی را دارم.

با احترام