ریاست محترم شعبه ١١ دادگاه حقوقی شهرستان ........

با عرض سلام و ادب احتراماً در خصوص پرونده به کلاسه ..........موضوع دعوی ..........به طرفیت موکلان دایر بر مطالبه خسارت که وقت رسیدگی آن به تاریخ١۴٠١/٧/١۶ ساعت ٩صبح مقرر گردیده است دفاعیات بشرح ذیل و به دلایل و جهات ذیل دعوی ایشان قابلیت استماع را نداشته و اساسا محکوم به رد می باشد

.

شرح ماوقع

ریاست محترم دادگاه، موکل آقای ....... برابر بیع نامه مورخه ١٣٩۵/٣/١٨ مالک یک قطعه زمین به مساحت حدود ٢٠٠٠ متر مربع با کاربری مسکونی و باغی در روستای ییلاقی نوسر بوده است.

موکل که در زمان جنگ تحمیلی به لحاظ صدمات و جراحات ناشی از گلوله دشمن بعثی عراق به درجه جانبازی ٣۵ درصد رسیده بوده، بعد از انعقاد و تصرف رقبه مورد تنازع،جهت دارو و درمان به بیمارستان آتیه و بقیة الله تهران منتقل گردیده است، خواهان در غیاب موکل اقدام به تخریب و تصرف عدوانی ( احداث دو جرز بلوکی با فاصله ٣/١٠ متر جهت تعبیه دروازه در وسط ملک موکل جهت احداث راه عبوری ، نموده است، نامبرده با قطع ١۵ اصله از درختان ملک موکل، مبادرت به احداث دیوار بلوکی سه متری و ایجاد پایه های بتونی دو متری برای دروازه آهنی نموده است ، با توجه به عدم حضور موکل در ان برهه زمانی ( .......و ........... ( خوانده ردیف سوم و همسر موکل ) نسبت به تصرف عدوانی از سوی خواهان معترض، که خواهان محترم، اقدام به فحاشی و توهین نسبت به موکل نموده است ( فحاشی نسبت به خانم...........) که مشارالیها اقدام به طرح شکایت در دادگاه بخش لاریجان نموده که حسب دادنامه اصداری به شماره ٩٧٠٩٩٧١۵١۶٠٠٨١٠ ، خواهان به پرداخت جزای نقدی در قبال بزه ارتکابی ( فحاشی) محکوم گردیده و این دادنامه در شعبه ٩ دادگاه تجدید نظر قطعیت یافت ، موکل اقای .....بابت ارتکاب بزه  تصرف عدوانی و تخریب از خواهان و نیز جهت احقاق حق ( شکایت تصرف عدوانی و تخریب) به دادگاه بخش لاریجان علیه خواهان شکایت موصوف را اقامه نموده است که پرونده ای تحت کلاسه ٩۶٠٩٩٨١٩٩٠١٠٠٨٢٩ تشکیل گردیده که در این پرونده بعد از چالش های حقوقی چندین ساله از جمله صدور قرار اناطه توسط دادگاه بخش لاریجان و نقض قرار در شعبه ٩  دادگاه تجدید نظر استان مازندران و سپس صدور حکم ناموجه برائت از سوی دادگاه بخش لاریجان و نقض آن در شعبه ٩  دادگاه تجدید نظر استان مازندران، خواهان در النهایه، محکوم به رفع تصرف عدوانی و اعاده به وضع سابق و پرداخت جزای نقدی به مبلغ پنجاه میلیون ریال در حق دولت طبق دادنامه شماره ٩٨٠٩٩٧١۵١۶٢٠١٨٠۴ گردیده است،خواهان بعد از محکومیت قطعی در شعبه ٩ دادگاه تجدید نظر اقدام به شکایت جدید در دادگاه لاریجان تحت عنوان تهدید علیه بهداشت عمومی از موکل اقامه مینماید که محکمه بخش لاریجان طبق دادنامه شماره ۹۹۰۹۹۷۱۹۹۰۱۰۰۸۴۵حکم به محکومیت موکل ، و النهایه حکم مذکور در دادگاه تجدید نظر استان نقض و حکم برائت موکل صادر گردیده است، موکل به لحاظ اینکه قادر به توان حرکتی و تکلم نمیباشد، در تاریخ ۵/۰۳/۱۳۹۹ شش دانگ عرصه و اعیان رقیه مورد تنازع را به خوانده ردیف اول آقای آهنگر انتقال می دهد، و بعد از انتقال رقبه مذکور به آقای آهنگر، خواهان اقدام به طرح دادخواست به خواسته، اثبات حق ارتفاق بطرفیت موکلان در دادگاه بخش لاریجان می نماید که دادگاه مذکور طی دادنامه حکم به اثبات حق ارتفاق به خواهان طی دادنامه به شماره ۱۴۰۰۴۷۳۹۰۰۰۱۴۱۷۳۸۲می دهد که از این دادنامه آقای ........ ( خوانده ردیف اول در این پرونده) بعنوان معترض ثالث ، دادخواست به خواسته اعتراض ثالث اقامه که دادگاه لاریجان طی دادنامه شماره۱۴۰۱۴۷۳۹۰۰۰۴۳۷۸۸۲۱به تاریخ۳۰/۰۵/۱۴۰۱ حکم به الغای دادنامه معترض عنه را صادر می‌نماید.

درخواست تامین واهی موضوع ماده ۱۰۹ قانون ایین دادرسی مدنی

ریاست محترم دادگاه، آنچه را که در قسمت شرح ماوقع بیان داشته، دلالت بر این دارد که دعوی خواهان صرفا جهت ایذا و اذیت موکلان بوده و هدفی جز این ندارد و نامبرده تحت هیچ شرایطی جهت احقاق حق به این محکمه دادخواست حاضر را تقدیم ننموده است بلکه نامبرده صرفا جهت انتقام خصوصی از طریق مجاری قانونی ( حسب اظهار موکل) اقدام به اقامه دعوی حاضر به طرفیت موکلان نموده است و با توجه به دادنامه های اصداری از شعب مختلف دادگاه های حقوقی و تجدیدنظر، و توجها به اصل تقصیر خواهان در اقامه دعاوی مختلف در محاکم بدوی و تجدیدنظر ، لذا جهت جبران خسارات های وارده به موکلان از جمله حق الوکاله وکیل و دیگر هزینه های دادرسی ،صدور قرار تأمین دعوی واهی را دارم

ایراد شکلی:

۱-خواهان در این پرونده ادعای خسارت به طرفیت موکله خانم افسانه جعفری دارد در حالی که موکله دارای اختلاف ملکی در پرونده کلاسه ٩۶٠٩٩٨١٩٩٠١٠٠٨٢٩ نبوده است و موکله در آن پرونده صرفا شکایتی علیه خواهان تحت عنوان فحاشی داشته که طبق محتویات آن پرونده ، و دادنامه اصداری از سوی شعبه ٩ دادگاه تجدیدنظرف خواهان به پرداخت جزای نقدی محکوم گردیده است، لهذا در موضوعات دیگر پرونده استنادی خواهان، خانم افسانه جعفری سمتی به عنوان اصحاب دعوی نداشته است لذا مستندا به بند ۴ ماده ٨۴ قانون آیین دادرسی مدنی دعوی خواهان، متوجه موکله خانم افسانه جعفری نمیباشد.

۲-ریاست محترم دادگاه، خواهان وفق دادنامه اصداری به شماره ٩٨٠٩٩٧١۵١۶٢٠١٨٠۴ شعبه ٩ دادگاه تجدید نظر استان مازندران به پرداخت جزای نقدی  به مبلغ ۵۰ میلیون ریال در حق دولت محکوم گردیده است، لهذا با توجه با الغای حکم مذکور در دیوان عالی کشور، و النهایه حکم برائت مشارالیها، نامبرده برای مطالبه مبلغ مذکور باید دعوی را به طرفیت دولت جمهوری اسلامی و وزارت دادگستری اقامه نمایند، چون وجه جزای نقدی برای یک محکومیت کیفری بوده است و مبلغ مبحوث عنه به حساب موکل واریز نگردیده تا به ایشان مسترد گردد، لهذا نظر به اینکه اولا موکل در اجرای اصل ٣۴ قانون اساسی برای دادخواهی علیه خواهان به محکمه قانونی مراجعه نموده  و  مطالبه جزای نقدی که به حساب دولت واریز گردیده است، از موکل وجه قانونی و شرعی ندارد و ثانیا : مسبب اصلی دعاوی اقامه شده در محکمه بدوی و تجدیدنظر و دیوان با خود شخص خواهان که وکیل دادگستری میباشد، بوده است چرا که نامبرده با توجه به اینکه شغلش وکیل دادگستری میباشد و قطعا باید آشنا به موازین قانونی برای ادعای حق میباشد،لهذا تصرفات نامبرده در ملک موکل بدون اثبات حق از طریق مجاری قانونیف از مصادیق بارز تصرف عدوانی موضوع ماده ۶۹۰ قانون مجازات بوده و اقدام نامبرده از مصادیق بارز قاعده اقدام در فرض مساله میباشد چرا که ایشان بدون اثبات حق ارتفاق در ملک موکل، اقدام به تخریب و تصرف اراضی موکل نموده بودند و استدلال شعبه ٩ محکمه تجدید نظر و محکومیت خواهان در ان پرونده نیز بر این مبنا بوده است لذا با توجه به قانون مسولیت مدنی، و قاعده اقدام((الاقدام مسقط الضمان)) و اصل لاضرر (قاعده لا ضرر برای حمایت از متضرری است که خود مقدمات زیان را برای خویش فراهم نساخته باشد.) لهذا طرح دعوی به خواسته مطالبه خسارت ناشی از دادخواهی بدون احراز تقصیر بطرفیت موکل  مستندا به ماده ٢ قانون آیین دادرسی محکوم به رد می باشد، ثالثا: موکل طبق بیع نامه مورخه ٩٩/٣/۵ رقبه موردتنازع را به خوانده ردیف اول انتقال داده است و با انتقال این  کلیه حق و حقوق مادی و معنوی رقبه مورد تنازع به خوانده ردیف اول که منتقل الیه قایم مقام خاص ید ماقبل خود بوده و همان تکالیف که بر ید ما قبل دارد به ایشان منتقل گردیده که از این حیث خواهان نمی‌تواند افراد ایادی قبل ملک مورد تنازع را به عنوان خوانده جهت مطالبه خسارت و  ادعای احتمالی بعنوان خوانده قرار دهد لذا دعوی خواهان متوجه موکل آقای حسن جاویدانی مستندات به بند ۴ ماده ٨۴ قانون آیین دادرسی مدنی نمیباشد.

ایراد ماهوی نسبت به دعوی خواهان:

۱-با توجه به دادنامه شماره ١۴٠١۴٧٣٩٠٠٠۴٣٧٨٨٢١ شعبه اول دادگاه لاریجان، که دلالت بر نقض دادنامه اثبات حق ارتفاق دارد، لهذا با توجه به اینکه دادنامه اخیر الذکر در تاریخ ۳۰/۰۵/۱۴۰۱  از سوی شعبه اول دادگاه لاریجان صادر گردیده است و قابلیت تجدید نظرخواهی از سوی اصحاب دعوی را دارد ، لذا رسیدگی به این دعوی تا زمانی که حکم نهایی پرونده مذکور ( پرونده به کلاسه ٠١٠٠۴۶۶) شعبه اول دادگاه لاریجان صادر نگردد، رسیدگی به ادعای احتمالی خواهان در این پرونده دارای اشکال قانونی بوده چرا که خواهان بر اساس دادنامه الغا شده، مدعی حق ارتفاق در رقبه مورد تنازع میباشد، لذا با توجه به ماده ١٩ قانون آیین دادرسی مدنی، صدور قرار اناطه را دارم.

با احترام