یادمان باشد که موکل مهمان ماست و وکیل میزبان حرفهای او و مهماننوازی تکلیفی است که باید به هنر آذین بسته شود. ترک تعهدات فوق اگر از حداقلهای حرفهای نیز کمتر شود ممکن است حسب مورد تقصیر محسوب و موجب ضمان وکیل شود اما زیان بالاتر این است که سرمایه اصلی وکیل (اعتماد موکل به صلاحیت وی) را به باد هوا بسپارد.
غالباً محل انجام مشاوره دفتر وکیل است. بگذریم از مواقعی که وکیل مهمان موکل است ( که به صورت موردی مقبول و بهطور عمومی مطرود است) و یا حالتی که موکل در بازداشتگاه یا زندان سر میبرد که وکیل برای ملاقات یا اخذ وکالتنامه و انجام تشریفات مخصوصه (تأیید اثر انگشت زندانی توسط مسئولین زندان با الصاق مهر) راهی زندان (البته وکالتنامه و نه اصالتاً! ) میشود.
در مواردی که پذیرایی موکل در دفتر وکیل است شایسته است موارد ذیل در آن رعایت شود.
مصاحبه و مشاوره در اتاقی خلوت انجام گیرد که دیگران (همکاران و غیره) در آن حضور نداشته و مزاحمتی ایجاد نکند. حضور افراد دیگر و مزاحمتهای مثل تلفن و SMS و غیره جریان طبیعی مصاحبه را قطع میکند.
رعایت این امر هم به موکل کمک میکند که آسودهتر سِر خود را افشاء کند و هم وکیل را قادر میسازد که وظیفه حفظ سِر را انجام دهد که اگر خدایی نکرده سِر موکل توسط غیری افشاء شود اثبات اینکه این امر با تبانی وکیل نبوده و یا حتی ناشی از سهلانگاری وی نبوده دشوار است. مخصوصاً که حسب ماده 20 قانون وکالت 1315 وکیل باید اسراری را که به واسطه وکالت از طرف موکل مطلع شده را حفظ کند و متخلف نیز به مجازات انتظامی درجه 5 (ممنوعیت سه ماه تا سه سال) از وکالت محکوم میشود. -ماده 81 آیین نامه لایحه قانونی استقلال- رعایت سِر تا جایی اهمیت دارد که برخی معتقدند در صورت اطلاع وکیل از سِر موکل که موجب محکومیت موکل میشود وکیل در وکالت اختیاری حق افشا نداشته و میبایست استعفا نماید.
علاوه بر آن محکومیت جزایی مقرر در ماده 648 قانون مجازات در جای خود قابل اعمال و جمع است پس برای حفظ سِر باید مکان خلوتی را مهیا کرد که از گزند نامحرمان به دور باشد (تجربه شخصی بارها دیدم که موکل پیش از شروع صحبت از من اجازه خواست که در را ببندد در حالیکه بستن در تکلیف من بود!)
وکیل فرصت کافی جهت اخذ اطلاعات و ارئه مشاوره را داشته باشد عدم تنظیم وقت مبین بینظمی و نبود مدیریت زمان وکیل است که صلاحیت حرفهای او را مخدوش میکند.
هنگام مشاوره توجه کامل وکیل ضروری است.
ظاهر بیشتر روابط کلامی است ولی باطن آن توجه است و توجه، جوهره ارتباط را میسازد وقتی ارتباط با خالق نیازمند توجه است (لاصلوه الا بحضور القلب) به قیاس اولی، ارتباط واقعی میان مردم نیز با توجه کامل اتفاق میافتد.
از جنبه مالی هم، حقالمشاوره یا حقالوکالهای که مشتری به وکیل میپردازد (یا خواهد پرداخت!) ارزان نیست و متناسب با آن حق دارد توجه وکیل به سخنان خود را جویا باشد.
پس وکیل حرفهای فقط با جسم خود در جلسه شرکت نمیکند بلکه هوش و حواس خود را نیز حاضر میکند تا مصداق این شعر نیافتد.
هرگز حدیث حاضر غایب شنیدهای
خود در میان جمع و دلش جای دیگری است
موکل در جایگاه مناسب و راحتی قرار بگیرد.
ویلیام جیمز معتقد است احساسات بر حالت بدن تأثیر میگذارند و حالت بدن نیز بر احساسات مؤثر است.
طبعاً اگر صندلی یا جایگاه موکل ناراحت باشد وی ناراحت بوده هرگز نمیتواند روابط امن و استواری را با وکیل احساس کند.
بین وکیل و موکل مانع فیزیکی نباشد.
کتاب، مجسمه عدالت، پرچم و سایر تزئیناتی که وکلا، دفتر خود را به آن میآرایند و در جای خود نیکوست اما هنگام مصاحبه اگر موکل به جای وکیل یک مجسمه را ببیند آنگاه این مانع فیزیکی مانع ارتباطی نیز تلقی میشود.
نظر شما در مورد این مطلب