در خصوص دادخواست خواهان دعوی اصلی خانم زش، فرزند م. به طرفیت خوانده دعوی اصلی آقای میکند. فرزند ص. به خواسته تغییر مکان ملاقات فرزندم ع، و افزایش زمان ملاقات فرزندم ز. و دادخواست دعوی تقابل خواهان، دعوی تقابل آقای م. ک. به طرفیت خوانده دعوی تقابل خانم زش، به خواسته سلب حضانت مادر از نگهداری فرزندم ع. و ارجاع امر به کارشناسی جهت انجام تست روانشناسی در تقابل با پرونده ۰۹۱۹۹۸۲۵۱۵۱۰۰۰۴۶ شعبه ۲۳۷ دادگاه، پس از بررسی مجموع اوراق و محتویات پرونده و مداقه در دادنامه گزارش اصلاحی صادره از سوی دادرس شعبه ۱۵ دادگاه خانواده مجتمع شهید قدوسی قم و مداقه در قانون آیین دادرسی مدنی از مواد ۱۷۸ لغایت ۱۹۳، ملاحظه میگردد در فرضی که خواهان و خوانده با حضور در جلسه دادگاه بنا به درخواست ایشان اقدام به سازش مینماینده دادرسی نسبت به کسانی که سازش میکنند خاتمه مییابد که این خصیصه بارز سازش در محکمه میباشد که دادرسی را خاتمه میدهد و براساس ماده ۱۸۲ قانون آیین دادرسی مدنی، سازشی که بین طرفین در دادگاه واقع میگردد و متضمن موضوع مورد درخواست و سازش طرفین میباشد، ضمن تنظیم صورت جلسه که مراتب از سوی دادگاه خانواده قم انجام پذیرفته است، موارد مورد توافق را با دقت مبنی بر اینکه چه موضوعی مورد توافق و سازش است انجام پذیرفته و ثبت گردیده که با امضاء دادرس دادگاه و طرفین دعوی نافذ و لازم الاجرا میشود. سازش وفق ماده ۱۸۱ قانون آ.د.م. در حقیقت نوعی قرارداد خصوصی است، این قرارداد در صورتی قابل اجرا است که مخالف صریح قانون یا قوانین آمره یا اخلاق حسنه نباشد که این مطلب از مواد ۱۰ و ۹۷۵ قانون مدنی به دست میآید و قید لازم الاجرا بودن مفاد گزارش اصلاحی و سازش بین طرفین در ماده ۱۸۱ ق.آ.د.م اشعار گردیده است. با مداقه در هر پرونده ملاحظه میگردد به موجب دادخواستها و احکام متعدد دادگاه خانواده قم، در خصوص موضوعات دعاوی خانوادگی شامل ملاقات فرزندان، رسیدگی به دعوی تقابل، صدور دستور موقت ملاقات فرزند، نفقه زوجه حكم تمکین، حضانت فرزند مشترک دختر ۹ ساله، تغییر مکان ملاقات فرزند مشترک ۴ ساله به نام ع.، تهیه مسکن و اثاث البيت و پروندههای شوراهای حل اختلاف رسیدگی به عمل آمده و اتخاذ تصمیم شده است. علی ایحال در خصوص خواهان دعوی اصلی خانم زش، مبنی بر تغییر مکان ملاقات فرزند به نام ع. به موجب دادنامهی گزارش اصلاحی دادگاه خانواده قم توافق گردیده است و محل تحویل و استرداد فرزندان کلانتری ۱۰۹ بهارستان معین شده؛ با عنایت به اینکه موضوع اعتبار امر مختومة و قضاوت شده را دارد، لذا مستنداً بند ۶ ماده ۸۴ قانون آیین دادرسی مدنی قرار رد دعوی خواهان صادر و اعلام میگردد، اما در خصوص افزایش ملاقات فرزندم ز. متولد ۲۱/۸/۸۰، دادگاه با مداقه در مدارک سجلی ابرازی فرزند صغیر ملاحظه مینماید فرزند دختر بیش از ۹ سال تمام قمری سن دارد و نظریه مشورتی اشعار دارد با رسیدن به سن بلوغ که در پسر ۱۵ سال تمام قمری و در دختر ۹ سال تمام قمری است، موضوع حضانت و ملاقات اطفال منتفی است و افراد بالغ با هر یک از والدین که بخواهند باشند میتوانند شخصا اتخاذ تصمیم نمایند. لذا نظر به اینکه فرزند صغیر به نام زن بالغهی غیررشیده خارج از سن ملاقات و حضانت میباشد، مشمول اتخاذ تصمیم در خصوص حضانت و ملاقات نمیگردد و از این حیث نیز دادگاه دعوی خواهان را محمول بر صحت و ثابت تشخیص نداده و مستند به ماده ۱۲۵۷ قانون مدنی حکم به رد دعوی خواهان دعوی اصلی صادر و اعلام میگردد. اما در خصوص دعوی تقابل آقای م. ک. به خواسته ی سلب حضانت مادر از نگهداری فرزندم ع.، دادگاه با مداقه در اسناد مدارک سند سجلی ابرازی ملاحظه میگردد با عنایت به اینکه طفل صغير به نام ع. کمتر از ۷ سال سن دارد (متولد ۱۱/۱۰/۸۵) و حسب مقررات قانونی اولویت در واگذاری حضانت اطفال تا ۷ سالگی با مادر میباشد و خواهان دلیل و مدرکی که بتواند به اولویت و صلاحیت مادر خدشه وارد نماید، ارائه ننموده و صفات سلبیه مندرج در ماده ۱۱۷۳ قانون مدنی نسبت به خوانده دعوی تقابل خانم زش. محرز نیست، لذا دادگاه قرار رد دعوی خواهان تقابل را صادر و اعلام مینماید. رأی صادره حضوری و ظرف ۲۰ روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه محترم تجدیدنظر استان تهران میباشد.
تجدیدنظرخواهی خانم ز.ش، به طرفیت آقای م.ک. نسبت به آن بخش از دادنامه شماره ۹۶۸ - ۹۶۹ مورخ ۶/۶/۹۱ صادره از شعبه ۲۳۷ دادگاه عمومی تهران که دعوی تجدیدنظرخواه به خواسته افزایش مدت ملاقات او با فرزند مشترک به نام ز. متولد ۲۱/۸/۸۰ به دلیل بالغه بودن وی و خروج او از تحت حضانت تجدیدنظرخوانده محکوم به رد اعلام شده، وارد و موجه نبوده و این بخش از دادنامه تجدیدنظرخواسته مطابق قانون و دلایل موجود در پرونده صادر شده است؛ لذا با استناد به ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی، ضمن رد تجدیدنظرخواهی، رأی دادگاه تأیید میگردد. و اما در خصوص تجدیدنظرخواهی نامبرده به بخش دیگر دادنامه مذکور که در مورد دعوی وی به خواسته تغییر محل ملاقات تجدیدنظرخوانده با فرزند مشترک دیگر به نام ع. (که تحت حضانت تجدیدنظرخواه بوده و در شهر اصفهان اقامت دارد و مطابق رأی صادره قبلی توسط تجدیدنظرخواه جهت ملاقات تجدیدنظرخوانده به شهر قم آورده است) به اعتبار امر مختوم و قضاوت شده قرار رد دعوا صادر شده است، تجدیدنظرخواهی وارد و موجه است و قرار معترض مطابق قانون و دلایل موجود در پرونده صادر نشده است؛ زیرا دعاوی مربوط به حضانت و ملاقات با اطفال از موضوعاتی است که با گذشت زمان و تغییر در وضعیت یکی از طرفین یا فرزند مشترک قابل طرح مجدد در محکمه بوده و مشمول امر مختوم نمیگردد و با توجه به مشکلاتی که تجدیدنظرخواه مطرح کرده است، آوردن فرزند مشترک از اصفهان به قم جهت ملاقات ممکن است خطراتی را متوجه طفل نموده و موجب مشقت و عسر و حرج تجدیدنظرخواه باشد و دادگاه میتواند با استماع اظهارات نامبرده و مداقه در اظهارات و معاذیر و دلایل وی تصمیم جدیدی اتخاذ نموده و در صورت اقتضاء محل ملاقات تجدیدنظرخوانده با فرزند مشترک را تغییر دهد. لذا با استناد به ماده ۳۵۳ قانون آیین دادرسی مدنی قرار معترض عنه نقض میشود و پرونده جهت رسیدگی و صدور حکم مقتضی ماهوی در این قسمت از دعوی مطروحه به دادگاه بدوی عودت داده میشود. این رأی قطعی است.
نظر شما در مورد این مطلب