حتما تاکنون اصطلاح دعاوی سه گانه تصرف را شنیده اید،
اما آنچه که در این مقاله به آن میپردازیم، علاوه بر شرح و تعریف این دعاوی، بررسی نقاط تفاوت و اشتراک این دعاوی نیز خواهد بود.
منظور از دعاوی سه گانه تصرف، دعاوی رفع تصرف عدوانی ممانعت از حق و رفع مزاحمت است.
اما
تفاوتها و اشتراکات سه دعوای تصرف عدوانی ممانعت از حق و مزاحمت در چیست؟
دعوای تصرف عدوانی ممانعت از حق و ایجاد مزاحمت دارای تفاوت ماهوی هستند.
در مواد ۱۵۸ به بعد قانون آیین دادرسی مدنی،
هرچند موضوع مال مورد تعرض مال غیرمنقول است ولی در قانون جلوگیری از تصرف عدوانی،
مال مورد تعرض،
شامل مال منقول یا غیرمنقول است.
بدین خاطر برخی معتقدند قانون آیین دادرسی مدنی قانون مصوب تصرف عدوانی را درخصوص اموال منقول نسخ نکردهاست.
اما این سه دعوا که به دعاوی سهگانه تصرف معروفند چه تفاوتهایی با هم دارند؟
۱_ در تصرف عدوانی شخصی عملاً و بهصورت مادی ملک غیرمنقول دیگری را بدون اذن و اجازه متصرف میشود و از تصرفات مالک یا متصرف سابق نیز خارج میکند.
۲_در ممانعت از حق شخصی که در ملک دیگری حق انتفاع یا ارتفاق دارد دیگری مانع استفاده وی از حقوق ایشان میشود.
بهعبارتدیگر ملک از تصرف صاحب حق خارج نمیشود ولی امکان استفاده از آن بهعلت ممانعت دیگری از بین میرود و نیز ملک هم در تصرف ممتنع نیست.
۳_ در ایجاد مزاحمت ملک در تصرف مالک است و از آن استفاده میکند،
ولی دیگری برای استفادهی مالک زحمت و خلل ایجاد میکند.
اما این دعاوی سهگانه اشتراکاتی نیز دارند.
با بررسی دقیق میتوان این اشتراکات را چنین دسته بندی کرد:
۱_در دعاوی مذکور اثبات سابقه تصرف در گذشته شرط است و نیز وجود سند مالکیت رسمی دلیل بر این امر محسوب میشود.
۲_در سه دعوای مذکور شرط است که موضوع دعوا بدون رضایت متصرف اصلی یا از راه غیرقانونی و عدوانی از تصرف وی خارج یا موجب مزاحمت یا ممانعت از حق شده باشد.
۳_ احکام غیرقطعی که در هر سه دعوا صادر میشود قابلیت اجرا دارد و تجدیدنظرخواهی مانع اجرا نیست.
یعنی پساز صدور حکم قطعی مرحله بدوی میتوان مستقیم وارد مرحله اجرا شد و اعتراض و تجدید تجدیدنظرخواهی جلوی اجرا را نخواهد گرفت.
۴_ هر سه دعوا تابع تشریفات آیین دادرسی مدنی نیست و خارج از نوبت باید رسیدگی شود.
هرچند که در عمل بهصراحت قانون بعضاً توجه نمیشود و رسیدگی به آنها زمان بر خواهد بود.
نکته دیگری که خوب است در اینجا مورد توجه قرار گیرد بحث دعاوی تصرف عدوانی در ملک مشاع است.
قانونگذار در ماده ۱۶۷ قانون آیین دادرسی مدنی دراینرابطه موضوع را حل نموده و بهصراحت اعلام داشته:
درصورتیکه دو یا چند نفر مال غیرمنقولی را بهطور مشترک در تصرف داشته یا استفاده میکردهاند و بعضی دیگر مانع تصرف یا استفاده یا مزاحم استفاده بعضی دیگر شوند،
حسب مورد در حکم تصرف عدوانی یا مزاحمت یا ممانعت از حق محسوب و مشمول مقررات فصل هشتم قانون آیین دادرسی مدنی خواهند بود.
در مورد دعوای رفع ممانعت از حق نیز باید گفت،
یکی از دعاوی مطرح در محاکم قضایی دعوای رفع ممانعت از حق و تقاضای رفع ممانعت از حق است.
وفق ماده ۱۵۹ قانون آیین دادرسی مدنی دعاوی ممانعت از حق عبارت است از،
تقاضای کسی که رفع ممانعت از حق ارتفاق یا انتفاع خود را در ملک دیگری بخواهد.
در واقع
چنانچه کسی مانع استفاده از حقوق قانونی شما در ملک تان شود یا به عبارت سادهتر به شما اجازه نمیدهد که بهعنوان مثال از ملک مسکونی خود استفاده کنید اما آن را در تصرف خود نگرفته باشد،
درواقع ممانعت از حق کرده و شما حق دارید نسبتبه طرح این دعوا در محاکم اقدام کنید.
مطابق قانون هیچکس نمیتواند استفاده از حق خود را وسیله مزاحمت دیگران قرار دهد و یا مثلاً از محل مسکونی بهعنوان محل اشتغال استفاده کند و استفاده از حق خود را عامل مزاحمت و تجاوز به حقوق دیگران قرار دهد.
خوب است همینجا به یک نکته تفاوت بین دعوای تصرف عدوانی و ممانعت از حق اشاره کنیم،
باید به این نکته توجه داشت که در دعوای تصرف عدوانی دیگری علاوهبر ممانعت از حق شما در استفاده از ملک آن را در تصرف خود نیز نگه داشتهاست اما در این دعوا فقط مانع استفاده از حق شما شده و آن را تصرف نکردهاست.
درمورد دعوای رفع مزاحمت نیز قانونگذار در ماده ۱۶۰ قانون آئین دادرسی مدنی صحبت کرده،
دعوای مزاحمت وفق قانون عبارت است از دعوایی که بهموجب آن متصرف مال غیرمنقول درخواست جلوگیری از مزاحمت کسی را مینماید که نسبتبه متصرفات او مزاحم است بدون اینکه مال را از تصرف متصرف خارج کرده باشد.
در جمع بندی نکات فوق میتوان به یک نکته مشترک بین دعوای رفع تصرف عدوانی رفع مزاحمت از حق و رفع ممانعت از حق رسید،
نکته مشترک در هر سه دعوا اثبات سابقه تصرف در گذشتهاست.
نکته مشترک دیگر اثبات این امر است که موضوع دعوا بدون رضایت متصرف اصلی یا از راهی غیرقانونی از تصرف وی خارجشده باشد.
در باب دعوای مزاحمت، نکته جالبی وجود دارد که با یک مثال بیشتر آنرا بررسی میکنیم.
باید گفت درصورتیکه دعوای مزاحمت منتهی به اختلاف در حقی که موجب مزاحمت شدهاست نباشد مدعی نمیتواند از منکر مزاحمت درخواست سوگند کند مگر آنکه در دعوای مزاحمت مدعی علیه ادعا کند ذیحق در عملی است که موجب مزاحمت شده دراینصورت مدعی میتواند نسبتبه آن امر درخواست سوگند کند.
بهطور مثال فردی علیه دیگری دعوای رفع مزاحمت اقامه میکند و مدعی است که خوانده مانع از این میشود که آب به مزرعه ام ببرم،
خوانده نیز در پاسخ میگوید که نهر ملک اختصاصی و شخصی من است و خواهان حق بردن آب به مزرعهاش را ندارد.
بااینحال خواهان منکر میشود و مالکیت و اختصاصی بودن نهر خوانده را رد میکند و خود مدعی مالکیت نهر میشود.
در چنین مواردی منشأ دعوی رفع مزاحمت نسبتبه مالکیت نهر است.
دراینصورت است که خوانده میتواند از خواهان رفع مزاحمت،
درخواست کند که بر مالکیت خود نسبتبه نهر سوگند یاد کند.
نظر شما در مورد این مطلب