به شکایت مردم علیه سازمان های دولتی در مرجعی به نام دیوان عدالت اداری رسیدگی می شود و البته لازم به ذکر است اگر یکی از این سازمان های دولتی علیه مردم بخواهد شکایت کند در دادگاه عمومی حقوقی می بایست طرح دعوی کند و دیگر طرح دعوی در مرجع دیوان عدالت اداری اشتباه است و مسموع نیست . به همین خاطر دیوان عدالت اداری مرجعی است مخصوص شکایت مردم علیه ادارات دولتی.
بررسی صلاحیت دیوان عدالت اداری :
به استناد ماده 10 قانون دیوان عدالت اداری (( صلاحیت و حدود اختیارات دیوان به قرار ذیل می باشد :
1-رسیدگی به شکایات و تظلمات و اعتراضات اشخاص حقیقی یا حقوقی از :
الف) تصمیمات و اقدامات واحدهای دولتی اعم از وزارتخانه ها و سازمانها و موسسات و شرکتهای دولتی و شهرداری ها و سازمان تامین اجتماعی و تشکیلات و نهادهای انقلابی و موسسات وابسته به آن ها
ب) تصمیمات و اقدامات ماموران واحد های مذکور در بند الف در امور راجع به وظایف آن ها
2-رسیدگی به اعتراضات و شکایات از آرا و تصمیمات قطعی هیاتهای رسیدگی به تخلفات اداری و کمیسیون هایی مانند کمیسیون های مالیاتی ، هیات حل اختلاف کارگر و کارفرما ، کمیسیون موضوع ماده 100 قانون شهرداری ها منحصرا از حیث نقض قوانین و مقررات یا مخالفت با آن ها
3-رسیدگی به شکایات قضات و مشمولان قانون مدیریت خدمات کشوری و سایر مستخدمان واحد ها و موسسات مذکور در بند (1) و مستخدمان موسساتی که شمول این قانون نسبت به آن ها محتاج ذکر نام است اعم از لشکری و کشوری از حیث تضییع حقوق استخدامی.
تبصره یک – تعیین میزان خسارات وارده از ناحیه موسسات و اشخاص مذکور در بندهای (1) و (2) این ماده پس از صدور رای در دیوان بر وقوع تخلف با دادگاه عمومی است .
تبصره دو – تصمیمات و آرا دادگاه ها و سایر مراجع قضایی دادگستری و نظامی و دادگاه های انتظامی قضات دادگستری و نیروهای مسلح قابل شکایت در دیوان عدالت اداری نمی باشد .
تعریف دعاوی طاری :
در نظام حقوقی ایران و قانون آیین دادرسی مدنی دعاوی به دو دسته اصلی و طاری تقسیم می شوند که دعوی اصلی همان دعوایی است که توسط خواهان دعوی مطرح می شود و دعوی طاری به دعوایی گفته می شود که به دعوای اصلی ورود می کند و هم زمان با دعوی اصلی امکان رسیدگی و بررسی تحت شرایطی وجود دارد .
اقسام دعاوی طاری :
-دعوی اضافی
-دعوی متقابل
-دعوی ورودثالث
-دعوی جلب ثالث
تعریف دعوی اضافی :
اگر خواهان دعوای اصلی ضمن همان دعوی ، دعوی دیگری نیز علیه همان خوانده دعوی اصلی مطرح کند که هم منشا و مرتبط باشد را دعوی اضافی می گویند .
تعریف دعوی تقابل :
به دعوایی گفته می شود که خوانده دعوی اصلی علیه خواهان دعوی اصلی مطرح می کند که باید موضوع دعوی هم منشا یا مرتبط باشد .
تعریف دعوی ورودثالث :
به دعوایی گفته می شود که شخص ثالث و خارج از دعوی ممکن است حق یا منافعی را برای خود در خطر ببیند و علیه خواهان یا خوانده دعوی طرح دعوی کند . که می بایست با دعوی اصلی مرتبط یا هم منشا باشد.
ورود ثالث به دو صورت امکان پذیر است :
-دعوی ورود ثالث اصلی یا استقلالی : در این مورد شخص ثالث خودش را بصورت مستقل و جداگانه ای از دیگران دارای حقی می داند.
مانند اینکه دعوی مالکیتی مطرح باشد و شخص ثالثی ادعا کند که مالک اصلی خودش هست و هیچ کئام از طرفین دعوی اصلی محق نیستند.
-دعوی ورود ثالث تبعی : در اینجا شخص ثالث بصورت مستقل و جداگانه ای حقی را برای خودش متصور نیست بلکه اگر یکی از اصحاب دعوی موفق شوند وی صاحب منافعی خواهد شد .
تعریف دعوی جلب ثالث :
به دعوی یکی از طرفین دعوی اصلی علیه شخص ثالث خارج از طرفین دعوی گویند .که می بایست با دعوی اصلی مرتبط یا هم منشا باشد . به بیان دیگر یکی از طرفین دعوی علیه شخص ثالثی ادعایی را مطرح می کند و نامبرده را به دادگاه می کشاند و به دادرسی ورود می کند.
دعاوی طاری فوق الذکر صرفا در دادگاه عمومی حقوقی کاربرد ندارد و در دیوان عدالت اداری نیز در مواردی می توان مورد استفاده قرار داد که در این بخش از مقاله به دعوی ورودثالث و جلب ثالث در مرجع دیوان عدالت اداری می پردازیم .
نکته : چنانچه میان دعوی ثالث و جلب ثالث با دعوی اصلی ارتباطی وجود نداشته باشد یا هم منشا نباشند به هر یک از دعاوی بصورت مستقل و جداگانه ای رسیدگی می شود و دیگر عنوان دعوی ورود ثالث و جلب ثالث منتفی است .
دعوی جلب ثالث و دعوی ورودثالث در دیوان عدالت اداری :
جلب ثالث از جانب طرفین در دیوان عدالت اداری ممکن است و شاکی طی 30 روز یا یک ماه مهلت دارد چنانچه قصد جلب شخص ثالث داشته باشد پس از ثبت دادخواست اصلی بصورت جداگانه ای یا ضمن همان دادخواست اصلی درخواست خود را به دیوان عالی کشور تقدیم نماید.
چنانچه طرف مقابل دعوی بخواهد جلب ثالث را مطرح نماید ضمن پاسخگویی به طرف دعوی می تواند دادخواست جلب ثالث خود را نیز تقدیم دیوان عدالت اداری نماید. و شعبه دیوان از دادخواست مذکور روگرفتی تهیه نموده و سپس برای شخص ثالث ارسال می کند. لذا دعوی ورود ثالث چه بصورت استقلالی و چه بصورت تبعی قابل طرح در مرجع دیوان عدالت اداری است .
نکته : شخص وارد ثالث می تواند تا قبل از ختم رسیدگی با ثبت دادخواست به دعوی ورود کند .
از آنجایی که دیوان عدالت اداری مرجع صالح برای رسیدگی به شکایت مردم است بنابراین طرح دعوی طاری متقابل در این مرجع منتفی است زیرا در شکایات مردم علیه سازمان های دولتی صالح است لیکن در شکایات سازمان های دولتی علیه مردم که صالح نیست بنابراین این موضوع سالبه به انتفاع موضوع است .
دعوی ورود ثالث و جلب ثالث در قانون دیوان عدالت اداری و قانون آیین دادرسی مدنی :
ورود ثالث در هر دو قانون تا قبل از ختم دادرسی امکان پذیر است و از این نظر دارای شباهت هستند لیکن در خصوص مهلت استفاده از این امتیاز در هر قانون متفاوت است و در قانون آیین دادرسی مدنی مهلت تقدیم دادخواست جلب ثالث تا پایان اولین جلسه دادرسی تعیین شده است و شخص متقاضی می بایست طی سه روز دادخواست خود را تقدیم دادگاه نماید در حالی که این مهلت در قانون دیوان عدالت اداری ضمن همان دادخواست اصلی است و یا 30 روز بعد از ثبت دادخواست اصلی .
نتیجه گیری : دعوی جلب ثالث و دعوی ورود ثالث از اقسام دعاوی طاری هستند که در مرجع دیوان عدالت اداری قابل طرح هستند لیکن سایر دعاوی طاری در دیوان عدالت اداری قابلیت طرح دعوی را ندارند . در دعوی ورود ثالث شخص این امکان را دارد تا قبل از صدور رای و ختم رسیدگی ورود کند لیکن در دعوی جلب ثالث اگر یکی از اصحاب دعوی بخواهد شخصی را جلب ثالث کند ، شاکی می بایست ضمن دادخواست یا 30 روز بعد از تقدیم دادخواست این عمل را انجام دهد و طرف شکایت اگر قصد کند شخصی را جلب ثالث کند می بایست ضمن پاسخ به شکایت شاکی دادخواست رو نیز تقدیم کند .
نظر شما در مورد این مطلب