نمونه لایحه تجدیدنظرخواهی در پرونده مطالبه وجه در محاکم حقوقی

ریاست محترم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان قم

با عرض سلام و ادب، احتراماً اینجانب ..... در خصوص دادنامه به شماره ........ اصداری از شعبه ۳۷ حقوقی شورای حل اختلاف شهرستان .... در پرونده به شماره کلاسه ..... که متضمن محکومیت اینجانب به پرداخت مبلغ ۰۰۰/۰۰۰/۱۱ ریال در حق خواهان(........) می باشد و در تاریخ ............ به بنده ابلاغ گردید، بدینوسیله در فرجه مقرر قانونی مراتب اعتراض خویش را به شرح ذیل به استحضار می رساند؛

ریاست محترم شعبه رسیدگی کننده: اولا:خواهان مدعی می باشند ۱۱ روز کارکرد خود را از اینجانب طلب دارند حال آنکه نکته مهم اینجاست که ایشان صرفاً ادعا دارند، ۱۱ روز مزد دریافت ننمودند و در اظهارات خود در دادگاه بدوی اعلام داشتند: {دقیقا نمی دانم این طلب مربوط به چه روز و تاریخ هایی می باشد فقط می دانم مربوط به سال ۹۹ است.} حال سوال اینجاست تجدیدنظرخوانده خودش که ادعای طلب دارد چه طور نمی داند طلبش مربوط به چه روزها و تاریخ هایی بوده است اما دقیقا می داند که ۱۱ روز بوده !! توجهاً مستفاد از اصول حقوقی و قاعده فقهی (علی المدعی و الیمین علی من انکر) خواهان(تجدیدنظرخوانده) باید ادعای خود را مستدل و مستند اثبات نمایند و درخواستی بدین شکل دارای ابهام، قرینه ای بر واهی بودن ادعای ایشان می باشد.

دوم: خواهان جهت اثبات ادعای بی اساس خود دو گواه به دادگاه تعرفه نموده است که گواهان به نام های ....... و ....... با یکدیگر برادر می باشند و به طور صریح در جلسه رسیدگی دادگاه بدوی عنوان داشتند: {ما خودمان چیزی ندیده ایم و صرفاً از خود خواهان(......) شنیدیم که ایشان از ........ طلب کار می باشد.} فی الواقع چنین شهادتی به هیچ عنوان نمی تواند مثبت ادعای خواهان باشد چراکه گواهان صرفا اعلام نمودند ما از خود خواهان شنیدیم که ایشان طلب کار می باشد!

سوم:ریاست محترم شعبه رسیدگی کننده: هر دو شاهد به دلایل مختلفی که توجه دادگاه محترم را به آن جلب می نمایم کاملا با بنده دارای خصومت قبلی و غرض ورزی می باشند. گواهان در پرونده های به شماره ..... و  ....... طرح دعاوی کیفری و حقوقی متعددی علیه اینجانب مطرح نمودند و خصومتشان با اینجانب کاملاً محرز و مسلم می باشد و همانطوریکه مستحضر می باشیم از جمله ویژگی های شاهد، نداشتن خصومت با طرفی ست که علیه او ادای شهادت می نماید لذا بدین جهت درخواست جرح و رد شهود تعرفه گردیده مورد استدعاست. مضافا بر اینکه مستنداً به برگه ای که خود تجدیدنظرخوانده به آن استناد نموده است که جهت بررسی مقام محترم ضمیمه گردیده و به اداره اتباع تحویل داده شد (که البته از جانب اداره مذکور رد شده است) نفس تهیه برگه موصوف و امضا گرفتن ها از سمت گواهان بوده که این مورد نیز قرینه و گواهی جهت احراز خصومت گواهان با اینجانب می باشد. و طبق بند ..... ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی از جهات تجدیدنظرخواهی محسوب می گردد. نکته دیگر اینکه یکی از اشخاص امضا کننده، خود تجدیدنظرخوانده نیز می باشند که این مورد نیز نشانی از غرض ورزی قبلی خواهان بدوی نسبت به اینجانب است.

چهارم:خواهان خودشان در پرونده کیفری به شماره .... مطروحه در شعبه ......... که به عنوان شاهد علیه اینجانب شهادت داده بودند، در برگه ای که حاوی اظهارات خودشان می باشد صریحاً اقرار نمودند من با متهمان(که یکی از آنها بنده بوده ام) اختلاف حساب ندارم و حال سوال اینجاست چطور ایشان در پرونده موصوف به طور واضح و روشن اعلام نمودند که با اینجانب اختلاف حسابی ندارند و حال بعد از یک سال مدعی اختلاف حساب می باشند؟!

پنجم: از دیگر قرائن و شواهد جهت رد ادعای تجدیدنظرخوانده باید به سکوت و عدم اقدام مشارالیه از سال گذشته(سال ۹۹ مورد ادعا) تا به حال استناد نمود که اگر ایشان واقعا طلبی از اینجانب داشته چرا تا به حال هیچگونه درخواستی حتی در قالب تماس یا پیامک از بنده ننموده اند و ناگهان بعد از یک سال در فکر اعلام وصول طلب خود افتادند! پر واضح است دادخواست حاضر نیز در ادامه روند غرض ورزی ها و صرفاً به قصد ایذاء اینجانب می باشد.

ششم: ریاست محترم دادگاه رسیدگی کننده: متاسفانه شعبه محترم شورا به ادله ابرازی اینجانب که گواهی گواهان می باشد هیچگونه توجهی ننمودند چراکه واریزی دستمزد تجدیدنظرخوانده بخشی به صورت واریز به شماره کارت ........(طبق تصویر پرینت فیش های واریزی پیوست گردیده) و بخشی نیز به صورت نقدی بوده است و ادله ای که برای پرداخت نقدی خویش ارائه نمودم گواهای گواهان می باشد که متاسفانه شعبه بدوی اجازه ادای شهادت به شهود اینجانب را ندادند  لهذا از محضر شعبه محترم دادگاه عمومی حقوقی رسیدگی کننده تقاضای احضار شهود اینجانب جهت ادای شهادت را دارم و مستنداً نیز به بند .... ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی درخواست نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته تحت تقاضاست. همچنین جهت اثبات پرداخت کامل کارکرد مشارالیه و عدم بدهی به ایشان حاضر به ادای سوگند به کلام الله مجید نیز می باشم.

حالیه با عنایت به مراتب معنونه و نظر به اینکه  اینجانب ....... کارگری ساده می باشم و واقعا تمام دستمزد تجدیدنظرخوانده را پرداخت نمودم و پرداخت مجدد مبلغ مذکور مصداق بارز ایفای ناروا می باشد عاجزانه از دادگاه محترم مرحله تجدیدنظر، تقاضای نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته مورد استدعاست.