دختر ۱۲ساله مطابق موازین و مقررات قانونی، دارای سن مناسب برای اقدام رسمی و قانونی نبوده و بهعلت صغر سن محجور محسوب و تحت ولایت ولی قهری است بنابراین بهجهت عدم اهلیت قانونی، طرح و اقامه دعوی از ناحیه وی فاقد موقعیت قانونی است چراکه سن بلوغ تعیین شده در قانون مدنی فقط و صرفاً ناظر به سن شرعی است و در واجبات دینی و شرعی قابل اعمال بوده و قابل تسری در امور کشوری و حاکمیتی نیست.
امور حسبی- حجر- بلوغ- رشد- اهلیت اقاه دعوا
دادنامه: ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۲۵۰۱۶۶۰ مورخ: ۱۳/۱۲/۱۳۹۲
مشاوره حقوقی تلفنی و آنلاین روشی آسان و به صرفه |
نحوه طرح دعوای دختر قبل از سن بلوغ و قانونی |
درخواست مشاوره حقوقی امور حسبی و اهلیت و حجر |
رأی دادگاه
درخصوص دادخواست خانم م.ش. فرزند الف. و خانم م.ک. فرزند الف. به طرفیت آقای الف.ک. فرزند ح. و مدرسه دخترانه ف. یک به خواسته الزام خوانده اول به استرداد شناسنامه و خواندگان به تحویل پرونده تحصیلی جهت ثبتنام در مدرسه دیگر ملحض خواسته خواهان ایناست که خواهان دوم فرزند مشترک خواهان اول و خوانده اول است و خوانده اول از ثبتنام در مدرسه امتناع ورزیده تقاضای رسیدگی جهت اخذ پرونده تحصیلی و شناسنامه بهمنظور ثبتنام در مدرسه دخترانه دیگر را دارد نظر به اینکه خواهانها اظهار داشتهاند که پرونده تحصیلی را از مدرسه دخترانه ف. یک اخذ و در مدرسه ط. ثبتنام کردهایم و این قسمت از خواسته تحصیل حاصل است و نظر به اینکه خواهان دوم متولد ۱۸/۱۱/۸۰ است و قریب دوازده سال سن دارد و بالغ شده است و شناسنامه اوراق هویت است که هرکسی باید همیشه همراه خود داشته باشد چه بالغ باشد و چه نباشد به عنوان مال محسوب میگردد که ولی قانون او حق تصرف داشته باشد سند هویتی است که لازم است همراه صاحب آن باشد و بدون سند سجلی نمیتواند ادامه زندگی دهد چه با پدر در یک منزل چه با مادر فرقی نمیکند وجود شناسنامه در ید فرزند ضرری متوجه ولی و سرپرست او نیست خوانده دوم در جلسه حاضر نشده و دفاعی بهعمل نیاورده است ابلاغ واقعی صورت گرفته است لذا دعوی وارد تشخیص مستنداً به ماده ۱۹۸ قانون آیین دادرسی مدنی مواد ۱۰ و ۱۲۵۷ قانون مدنی حکم به محکومیت خوانده اول به استرداد شناسنامه در حق خواهان دوم و محکومیت خوانده دوم به تحویل پرونده تحصیلی جهت ثبتنام در مدرسه دیگر وفق مقررات آموزش و پرورش صادر و اعلام میدارد رأی صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران خواهد بود.
رئیس شعبه ۱۵۱ دادگاه عمومی حقوقی تهران- داودآبادی
رأی دادگاه
تجدیدنظرخواهی مطروحه از ناحیه تجدیدنظرخواه آقای الف.ک. به طرفیت تجدیدنظر خواندگان خانمها ۱-م.ش. ۲- م.ک. و نسبت به بخشی از دادنامه تجدیدنظر خواسته به شماره ۰۰۷۰۷ مورخ ۲۵/۸/۹۲ شعبه ۱۵۱ محترم دادگاه عمومی حقوقی تهران که ضمن وارد تشخیصگردیدن دعوی بدوی که از سوی خواهانها (تجدیدنظر خواندگان) مطرح گردیده نیز در بخش معترضٌعنه تجدیدنظر خواسته بر صدور حکم به محکومیت تجدیدنظرخواه به استرداد شناسنامه (که هیچ مشخصهای از آن اعلام نشده و فاقد هرگونه مشخصهای میباشد) در حق خواهان دوم (تجدیدنظر خوانده ردیف دوم) اشعار داشته، مآلاً وارد و موجه بوده و دادنامه در بخش معترضٌعنه در وضعیت اصداری قابلیت و استعداد تأیید و استواری را نداشته و به علت مباینت با موازین و مقررات قانونی و محتویات و مستندات پرونده، مستلزم نقض میباشد زیرا: اولاً خانم م.ش. در دعوی بدوی هیچگونه نفع و سمت قانونی نداشته و بلادلیل دعوی بدوی از سوی مشارّالیها طرح و اقامه گردیده و علیرغم عدم رعایت مقررات قانونی ازحیث ذینفعبودن در دعوی، بلادلیل دعوی وی موردپذیرش عمومی و کلی قرار گرفته چه آنکه مشارّالیها اگرچه مادر خانم م.ک. محسوب میگردد، لیکن هیچگونه سمتی به عنوان ولایت وی نداشته و باوجود تعلق ولایت قهری نسبت به مشارّالیها (خانم ک. ) برای پدرش آقای الف.ک. قانوناً خانم ش. سمت قانونی در دعوی نداشته و خواستههای ابرازی از ناحیه وی، فاقد موقعیت قانونی و در وضعیت غیرقابل استماع قرار داشته است. ثانیاً: خانم م.ک. متولد ۱۸/۱۱/۱۳۸۰ بوده که مطابق موازین و مقررات قانونی، دارای سن رسمی و قانونی نمیباشد و به علت صغر سن محجور محسوب و تحت ولایت ولی قهریاش قرار داشته، فلذا و به جهت عدم اهلیت قانونی در طرح و اقامه دعوی بدوی نیز دعوی مطروحه از ناحیه مشارّالیها فاقد موقعیت قانونی و در وضعیت غیرقابل استماعی قرار داشته است. ثالثاً: در صدور دادنامه تجدیدنظر خواسته نیز به ماده ۱۰ قانون مدنی و ماده ۱۲۵۷ همان قانون استناد گردیده که هیچگونه ارتباط موضوعی و منطقی نسبت به خواسته دعوی و بهویژه در بخش معترضٌعنه دادنامه تجدیدنظر خواسته را دارا نبوده، رابعاً: مادام که خانم م.ک. به سن قانونی و رسمی کشوری نرسیده و یا حکم رشد اخذ ننموده باشد، همچنان به علت صغر سن، تحت ولایت ولی قهریاش قرار داشته و دعوی مطروحه بدوی از ناحیه وی فاقد موقعیت قانونی بوده، مضافاً آنکه مطابق رویه قاطع قضایی و دکترین مؤثر حقوقی، مقررات قانونی تبصره ۲ ذیل ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی، فقط و صرفاً ناظر به سن شرعی و در واجبات دینی و شرعی قابل اعمال بوده و قابل تسری در امور کشوری و حاکمیتی نمیباشد بناءعلیهذا و با عنایت به مراتب معنونه مبیّنه مارالذکر، دادگاه با قبول و پذیرش تجدیدنظرخواهی مطروحه مستنداً به ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی و رعایت ماده ۳۵۶ ناظر به مواد ۳، ۲ و بندهای ۸، ۷، ۳ و ۱۰ ذیل ماده ۸۴ و ماده ۸۹ قانون پیشگفته و مواد ۱۱۸۰ و ۱۱۸۱ قانون مدنی، ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته و صرفاً در بخش معترضٌعنه، درنتیجه قرار ردّ (عدم استماع) دعوی خواهانهای بدوی و به طرفیت آقای الف.ک. را صادر و اعلام میدارد. رأی دادگاه قطعی است.
مستشاران شعبه ۲۵ دادگاه تجدیدنظر استان تهران طاهری- موحدی
نظر شما در مورد این مطلب