دادنامه: ۹۱۰۹۹۷۰۲۲۱۵۰۰۶۸۶ مورخ ۵/۶/۱۳۹۱
اصل بر اعتبار رای داوری است و دادگاهها به جز موارد مصرح در قانون آیین دادرسی مدنی حق ورود در موضوع داوری را نداشته و نمیتوانند رسیدگی ماهوی نمایند.
داوری - اعتبار رأی - ابطال رأی داور صلاحیت دادگاه
رأی دادگاه
در خصوص دعوی شرکت (ش. پ.) به مدیریت عاملی آقای (م. ش. ع.) با وکالت آقای (ع. ع. ب.) به طرفیت شرکت (ب. ج. ت.) به مدیریت عاملی آقای (م. ح.) و با وکالت آقای (ع. الف) و نیز به طرفیت آقای (س. ع. م.) به خواسته ابطال آرای داوری به تاریخ ۱۰/۴/۸۵ و ۲۱/۷/۸۵ و صدور دستور موقت بر توقیف عملیات اجرائی ماحصل دعوی این است که خواهان و خوانده به موجب قرارداد شماره SZ/۰/۱۱ و متممهای شماره ۰۰۳ و ۰۰۲ و ۰۰۱/۸۵ مبادرت به انعقاد قرارداد خرید شکر مینماید که منتهی به صدور آرای داوری به شرح خواسته گردیده و خلاصه ایرادات خواهان به آرای داوری و علت درخواست ابطال آن این است که اولا؛ علت عدم اجرای مفاد قرارداد فیمابین تاتوانی شرکت خوانده و تقصیر یا قصور آن بوده، ثانية؛ رأی داوری مستند و مستدل نیست، ثالثا؛ موضوع داوری در متمم قرارداد مشخص نگردیده، رابعة؛ داور صادر کننده رأي اساسا به عنوان ناظر انتخاب و منظور از حکمیت وی نظارت بر روند اجرای شروط و تعهدات طرفین در قالب قرارداد بوده، النهایه؛ به موجب ماده ۱۵ قرارداد اصلی داور و حکم مرضی الطرفین «آی سی سی» تعیین و حدود وظایف و اختیارات و موضوع داوری نیز تعیین گردیده بر فرض قبول داوری آقای (م.) در قالب ماده ۶ متمم قرارداد طرفین از شرط داوری موضوع ماده ۱۵ قرارداد اصلی عدول نکردهاند بنابراین شرط مزبور لازم الوقا بوده، بدوا باید حکمیت آقای (م.) در قرارداد متمم به مفهوم نظارت بر روند اجرایی تلقی والاحداقل داوری توأمان هر دو مورد پذیرش قرار گیرد، نظر به اینکه تعیین داور مرضی الطرفین جهت تشخیص تقصير و یا قصور هر یک از طرفین است و مستدل نبودن رأی داوری نیز از موارد ابطال يا بطلان مذکور در ماده ۴۸۹ آیین دادرسی مدنی نیست و تعیین موضوع داوری در ( شرط داوری) که فرض بر عدم تحقق اختلاف در زمان تنظیم قرارداد است بر خلاف قرارداد داوری ضرورتی ندارد هر چند استدلال و استناد وکیل محترم خوانده به مفاد ماده ۱۵ قرارداد اصلی جهت اثبات تعیین موضوع داوری در حد رفع ابهام با اشعار به تأكید ایشان بر منتفی شدن ماده مزبور پس از توافق بر داوری آقای (م.) در ماده ۶ متمم قرارداد، بلا وجه است و با این وصف ایراد عدم تعیین موضوع داوری حتی در حدی که رافع اشتباه باشد، وارد است، ایراد و ادعای دیگر خواهان مبنی بر ناظر بودن آقای (م.) و عدم داوری و حکمیت ایشان نیز با عنایت به متن و مفاد ماده ۶ متمم قرارداد علیرغم تصریح به عنوان «حکمیت» به استناد توافق سابق طرفین بر تعیین حکم در ماده ۱۵ قرارداد اصلی نیز مسموع نیست، زیرا با عنایت به تأخر تنظیم متمم قراداد، توافق اخیر میتواند به منزله ارادة نهایی متعاقدین تلقی و به مفهوم عدول از شخص داور قرارداد اصلی محسوب گردد هر چند لازمه این امر تصریح بر آن بوده و دلیلی بر آن وجود ندارد و مداقه در متن و مفاد هر دو قرارداد و عبارات و محتویات آنها دلالتی بر عدول طرفین از شرط داوری موضوع ماده ۱۵ قرارداد اصلی یا عزل داور مزبور ندارد بلکه بر خلاف ادعای وکیل محترم خوانده (در تشبیه این امر به وکالت همزمان دو نفر از یک موکل که در صورت اقدام یکی و انتفای موضوع وكالت، وکالت دیگری عملا منتفی میگردد) به نظر میرسد اراده طرفین با توجه به شواهد و قراین مذکور بر تعیین هر دو به عنوان داور و اظهار نظر هر دو آنها باشد و بر فرض قبول ادعای وکیل محترم خوانده دایر بر انتفای کامل ماده ۱۵ قرارداد اصلی قطعا موضوع داوری در حدی که رفع ابهام و اشتباه موضوع ماده ۴۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی گردد، معین و مشخص نشده لذا دادگاه با قبول دعوی و به استناد مواد ۴۵۸ و بند ۶ ذیل ماده ۴۸۹ قانون فوق الذکر حکم به ابطال آرای داوری به شرح خواسته صادر و در خصوص درخواست صدور دستور موقت که به نظر میرسد مقصود وكيل محترم خواهان تقاضای توقیف یا جلوگیری از عملیات اجرایی بوده، نظر به اینکه اجرای حکم آغاز نشده و به لحاظ عدم احراز فوریت، دادگاه قرار رد صادر و اعلام مینماید. رأی صادره نسبت به شرکت (ب. ج. ت.)، حضوری و ظرف ۲۰ روز پس از ابلاغ قابل تجدید نظر و نسبت به آقای (س. ع. م.) غیابی و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در این دادگاه و پس از آن تا بیست روز قابل اعتراض در دادگاه محترم تجدید نظر استان تهران میباشد.