با توجه به شرط داوری مندرج در قرارداد فیمابین، لازم است در خصوص موضوع اجرای قرارداد، طرفین از طریق این شرط اقدام کنند.
گردشکار: تجدیدنظرخواه دادخواستی به خواستة فوق ارایه کرده است که به این شعبه ارجاع و پس از ثبت به کلاسة فوق و انجام تشریفات قانونی رسیدگی شد و در وقت فوقالعاده دادگاه تشکیل گردید و با بررسی اوراق و محتویات پرونده ختم دادرسی را اعلام کرد و به شرح ذیل رأی داد:
رأی دادگاه:
در خصوص تجدیدنظرخواهی شرکت کارخانجات تولیدی تهران با مدیریت آقای حسین... و آقای سید ابوالقاسم... به طرفیت آقای محمود... با وکالت آقای علی... (که در این مرحله از دادرسی وکالتنامه ملصق به تمبر مالیلتی ارایه ننموده است) نسبت به دادنامة شمارة 220 در تاریخ 17/ 2/ 81 صادره از شعبة 1315 دادگاه عمومی تهران که در آن تجدیدنظرخواه به پرداخت شش میلیون و دویست و هفتاد و پنج هزار ریال باقیمانده حقالزحمه موضوع قرارداد 27/ 12/ 74 با پرداخت خسارت تأخیر تأدیه و هزینة دادرسی نموده و دادنامه صادره محل اعتراض واقع و به شعبة 26 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع گردیده است هیأت قضات شعبة 26 دادگاه تجدیدنظر استان تهران با بررسی محتویات پرونده و مفاد اظهارات طرفین دعوی ملاحظه میشود که تجدیدنظرخوانده به عنوان مدیر دفتر خدمات مدیریت و نظامهای مالی قرارداد 27/12/74 را با شرکتهای گروه کارخانجات تولیدی تهران برای تهیة صورت حساب عملکرد سود و زیان و ترازنامه و سایر صورت حسابهای مالی مورد نیاز شرکت و ارایه به مجموعه عمومی صاحبان سهام و سایر سازمانها و نهادهای ذیربط و تنظیم اظهارنامه مالیاتی و بررسی حسابهای شرکت و بازرسی قانونی و دورة مالی و رفع اشکالات مالی تنظیم و مدعی است چون به وظایف محوله عمل نموده است و گزارشات انجام شده مورد تصویب هیأت مدیره شرکت تجدیدنظرخواه قرار گرفته است لذا مستحق حقالزحمه و جعل مقرر در قرارداد است که موضوع درخواست خواهان بدوی به لحاظ این که در بند 7-2 قرارداد منعقد قید شده است هرگونه اختلافنظر در رابطه با تعبیر و تفسیر و اجرای موضوع این قرارداد که از طریق مذاکرات مستقیم فیمابین حلوفصل نگردد نظر داور مرضیالطرفین قطعی و لازمالاجرا است لذا دادگاه رسیدگی کننده به اعتبار این که اقدام در داوری صورت نگرفته است و قبل از اظهارنظر داور و یا تعیین تکلیف در داوری رسیدگی قضایی مقدور نیست طی دادنامة شمارة 504- 10/ 4/ 77 دعوی تجدیدنظرخوانده( خواهان بدوی) را مردود اعلام که رأی صادره محل اعتراض واقع و شعبة 26 دادگاه تجدیدنظر تهران با این استدلال که موضوع اختلاف خارج از موضوع داوری است. دادنامه بدوی را طی شمارة 865- 28/ 7/ 77 نقض و دادگاه بدوی را ملزم به رسیدگی ماهیتی نموده که دادگاه بدوی در رسیدگی ماهوی رأی شمارة 220-17/2/81 را صادر که رأی صادره محل اعتراض واقع گردیده است هیأت قضات شعبة 26 دادگاه تجدیدنظر تهران با توجه به گفتگوی شرکت تجدیدنظرخواه ضمن لوایح خود با دادگاه در قبال ادعای خواهان بدوی چنین توضیح داده است که قرارداد مورد نظر با شرط زمان بوده است و متعهد علیه مکلف بوده است در زمان معینی ایفای عهد کند در حالی که مطابق نظریه اعلامی بوسیلة کارشناس متعهد خارج از زمان معین و با تأخیر ایفای عهد نموده است که مفهوم ادعای تجدیدنظرخواه این است که قرارداد تنظیمی با شرط زمان
بوده است و متعهد علیه مکلف بوده است با توجه به این که زمان جزو قرارداد و به نحو مطلوب بوده است ایفای عهد کند و اینک که متعهد علیه خارج از موعد مقرر عمل به تعهد کرده است چنین اقدامی در حکم عدم اقدام به تعهد و لذا عدم استحقاق متعهد علیه دارد و دادگاه بر این عقیده است که طرفین در خصوص اجرا و عدم اجرای قرارداد معهود و شرط 2-7 قرارداد اختلاف دارند و با توجه به این که اختلاف در اجرای موضوع قرارداد از شرایط داوری است بنابراین اظهار عقیده اولیه دادگاه بدوی طی دادنامة شمارة 504- 10/4/77 مقرون به واقع بوده است.
نقص آن صحیح نبوده است و اظهار عقیده فعلی دادگاه بدوی که به طبع اظهارنظر سابق این دادگاه به عمل آمده است موافق موازین نبوده لذا دادگاه با نقص دادنامة شمارة 220-17/2/81 حکم به رد دعوی خواهان بدوی صادر و مقرر میدارد با توجه به شرط داوری مندرج در بند 2-7 قرارداد فیمابین لازم است در خصوص موضوع اجرای قرارداد طرفین از طریق شرط معهود اقدام کنند. این رأی قطعی است.
با توجه به شرط داوری مندرج در قرارداد فیمابین، لازم است در خصوص موضوع اجرای قرارداد، طرفین از طریق این شرط اقدام کنند.
مرجع رسیدگی: شعبة 26 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
تجدیدنظرخواه: شرکت کارخانجات تولیدی تهران با مدیریت آقای حسین... و آقای سید ابوالقاسم...
تجدیدنظرخوانده: آقای محمود... با وکالت آقای علی....
تجدیدنظرخواسته: دادنامة شمارة 220 در تاریخ 17/ 2/ 81 صادره از شعبة 1315 دادگاه عمومی تهران
گردشکار: تجدیدنظرخواه دادخواستی به خواستة فوق ارایه کرده است که به این شعبه ارجاع و پس از ثبت به کلاسة فوق و انجام تشریفات قانونی رسیدگی شد و در وقت فوقالعاده دادگاه تشکیل گردید و با بررسی اوراق و محتویات پرونده ختم دادرسی را اعلام کرد و به شرح ذیل رأی داد:
********************
رأی دادگاه:
در خصوص تجدیدنظرخواهی شرکت کارخانجات تولیدی تهران با مدیریت آقای حسین... و آقای سید ابوالقاسم... به طرفیت آقای محمود... با وکالت آقای علی... (که در این مرحله از دادرسی وکالتنامه ملصق به تمبر مالیلتی ارایه ننموده است) نسبت به دادنامة شمارة 220 در تاریخ 17/ 2/ 81 صادره از شعبة 1315 دادگاه عمومی تهران که در آن تجدیدنظرخواه به پرداخت شش میلیون و دویست و هفتاد و پنج هزار ریال باقیمانده حقالزحمه موضوع قرارداد 27/ 12/ 74 با پرداخت خسارت تأخیر تأدیه و هزینة دادرسی نموده و دادنامه صادره محل اعتراض واقع و به شعبة 26 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع گردیده است هیأت قضات شعبة 26 دادگاه تجدیدنظر استان تهران با بررسی محتویات پرونده و مفاد اظهارات طرفین دعوی ملاحظه میشود که تجدیدنظرخوانده به عنوان مدیر دفتر خدمات مدیریت و نظامهای مالی قرارداد 27/12/74 را با شرکتهای گروه کارخانجات تولیدی تهران برای تهیة صورت حساب عملکرد سود و زیان و ترازنامه و سایر صورت حسابهای مالی مورد نیاز شرکت و ارایه به مجموعه عمومی صاحبان سهام و سایر سازمانها و نهادهای ذیربط و تنظیم اظهارنامه مالیاتی و بررسی حسابهای شرکت و بازرسی قانونی و دورة مالی و رفع اشکالات مالی تنظیم و مدعی است چون به وظایف محوله عمل نموده است و گزارشات انجام شده مورد تصویب هیأت مدیره شرکت تجدیدنظرخواه قرار گرفته است لذا مستحق حقالزحمه و جعل مقرر در قرارداد است که موضوع درخواست خواهان بدوی به لحاظ این که در بند 7-2 قرارداد منعقد قید شده است هرگونه اختلافنظر در رابطه با تعبیر و تفسیر و اجرای موضوع این قرارداد که از طریق مذاکرات مستقیم فیمابین حلوفصل نگردد نظر داور مرضیالطرفین قطعی و لازمالاجرا است لذا دادگاه رسیدگی کننده به اعتبار این که اقدام در داوری صورت نگرفته است و قبل از اظهارنظر داور و یا تعیین تکلیف در داوری رسیدگی قضایی مقدور نیست طی دادنامة شمارة 504- 10/ 4/ 77 دعوی تجدیدنظرخوانده( خواهان بدوی) را مردود اعلام که رأی صادره محل اعتراض واقع و شعبة 26 دادگاه تجدیدنظر تهران با این استدلال که موضوع اختلاف خارج از موضوع داوری است. دادنامه بدوی را طی شمارة 865- 28/ 7/ 77 نقض و دادگاه بدوی را ملزم به رسیدگی ماهیتی نموده که دادگاه بدوی در رسیدگی ماهوی رأی شمارة 220-17/2/81 را صادر که رأی صادره محل اعتراض واقع گردیده است هیأت قضات شعبة 26 دادگاه تجدیدنظر تهران با توجه به گفتگوی شرکت تجدیدنظرخواه ضمن لوایح خود با دادگاه در قبال ادعای خواهان بدوی چنین توضیح داده است که قرارداد مورد نظر با شرط زمان بوده است و متعهد علیه مکلف بوده است در زمان معینی ایفای عهد کند در حالی که مطابق نظریه اعلامی بوسیلة کارشناس متعهد خارج از زمان معین و با تأخیر ایفای عهد نموده است که مفهوم ادعای تجدیدنظرخواه این است که قرارداد تنظیمی با شرط زمان
بوده است و متعهد علیه مکلف بوده است با توجه به این که زمان جزو قرارداد و به نحو مطلوب بوده است ایفای عهد کند و اینک که متعهد علیه خارج از موعد مقرر عمل به تعهد کرده است چنین اقدامی در حکم عدم اقدام به تعهد و لذا عدم استحقاق متعهد علیه دارد و دادگاه بر این عقیده است که طرفین در خصوص اجرا و عدم اجرای قرارداد معهود و شرط 2-7 قرارداد اختلاف دارند و با توجه به این که اختلاف در اجرای موضوع قرارداد از شرایط داوری است بنابراین اظهار عقیده اولیه دادگاه بدوی طی دادنامة شمارة 504- 10/4/77 مقرون به واقع بوده است.
نقص آن صحیح نبوده است و اظهار عقیده فعلی دادگاه بدوی که به طبع اظهارنظر سابق این دادگاه به عمل آمده است موافق موازین نبوده لذا دادگاه با نقص دادنامة شمارة 220-17/2/81 حکم به رد دعوی خواهان بدوی صادر و مقرر میدارد با توجه به شرط داوری مندرج در بند 2-7 قرارداد فیمابین لازم است در خصوص موضوع اجرای قرارداد طرفین از طریق شرط معهود اقدام کنند. این رأی قطعی است.
نظر شما در مورد این مطلب