نمونه دادنامه دیوان عالی کشور در  باب لوث در قتل عمدی

دادنامه

شماره دادنامه:......

تاریخ تنظیم:.......

شماره پرونده:.......

شماره بایگانی شعبه: .......

نمونه دادنامه دیوان عالی کشور در  باب لوث در قتل عمدی

"در جدول زیر چارت های اقتصادی ویژه شرایط کرونا برای ملاقات تلفنی با وکیل در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است تا به جای مراجعه به وکیل با او تماس بگیرید و به علت کرونا از احقاق حقوق خود باز نمانید"

 

درخواست مشاوره حقوقی (خط ویژه شش رقمی)	۰۲۱-۴۷۶۲۵۹
چارت های اقتصادیِ هزینه ی مشاوره حقوقی تلفنی با برترین وکلای دادگستری
مدت زمان مشاوره حقوقی	اجرت (تومان)
۵ دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل	۱۵.۰۰۰ هزار تومان
۱۰ دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل	۲۵.۰۰۰ هزار تومان
۱۵ دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل	۳۵.۰۰۰ هزار تومان
۲۰ دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل	۴۵.۰۰۰ هزار تومان
۳۰ دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل	۶۰.۰۰۰ هزار تومان
۱ ساعت مشاوره حقوقی با وکیل	۱۰۰.۰۰۰ هزار تومان
پرداخت آنلاین و رزرو مشاوره حقوقی تلفنی فوری
*توجه* لطفاً پس از پرداخت، لوگوی واتساپ زیر را لمس نموده و تصویر فیش واریزی را به آن ارسال نمایید تا وکیل در کمتر از ۵ دقیقه با شما تماس بگیرد.
روش پرداخت بعدی به این صورت می باشد که یکی از مبالغ فوق را به شماره کارت ۶۰۳۷۹۹۷۳۸۲۲۸۴۵۳۸ به نام هادی توکلی واریز کنید و سپس اطلاعات واریز را به شماره ۰۹۲۱۲۲۴۲۶۷۰ پیامک یا واتساپ نمایید تا وکیل در کمتر از ۵ دقیقه به خط شما تماس حاصل می کند.
مشاوره حقوقی آنلاین و رایگان کلیک کنید

اگر مرتکب جنایتی انجام دهد لزومی در استمداد  و کمک طلبیدن از صاحب خانه نبوده و ضرورتی نداشت متوفی  را جهت درمان به مراکز درمانی برساند  و تمام سعی خود را در جلوگیری از حدوث مرگ وی بکارگیرد.4-مفاد اظهارات آقای ..... همسر قانونی متوفی که در آن اثنا  قصد جدایی و متارکه با او را داشته به شرح (صفحه 48) پرونده حکایت از آن داشته متوفی که در آن داشته  متوفی قصد آلپرازولام مصرف می نموده و با افراد ناباب معاشرت داشته و همین  علت اختلاف زوجین اعلام شده کما اینکه در صحت اظهارات این فرد وجود روابط غیر شرعی فی مابین متوفی و متهم قبل از حدوث طلاق موید این مطلب است و اینکه بر اساس اظهارات شوهر متوفی و مطلع ...... که در مورخه.......متوفی با او درگیری داشته و مفاد دفاعیات و اظهارات متهم دریاباری معلوم گردید متوفی از قرص های آلپرازولام و کلونازپام و ترامادول و .....استفاده می نموده که این داروها جزء داروهای افسردگی و اضطراب  و برخوردار از عوارضی چون مشکلات و بیماریهای تنفسی ،سرگیجه و خواب آلودگی بوده و مصرف آن به همراه مواد مخدر مثل ترامادول و غیره آسیب های جبران ناپذیر و حتی مرگ را در پی داشته و آنچه واضح است علائمی که مطلع ...... (صاحبخانه) و متهم از وضعیت جسمی متوفی اعلام نمودند از جمله سرگیجه و نداشتن حالت طبیعی و تعادل موید صحت این موضوع بوده است .علیهذا  الف) از آنجائیکه بعنوان شعبه دلیل بایستی از قراین  و اماراتی نشات گرفته باشد که بطور نوعی نه ظابطه شخصی موجبات ظن قوی بر ارتکاب جنایت یا خصوصیات آن را فراهم آورد شرط اساسی و مهم حدوث لوث وقوع جنایت می باشد بعبارتی لوث در مرگ های طبیعی یا بر اثر خودکشی محلی از اعراب ندارد و خروج موضوعی خواهد داشت آنچه از محتویات این پرونده استنتاج و استنباط میگردد علت محتمل تر مرگ متوفی فاطمه عسلچی مسمومیت با متادون و عوارض ناشی از آن بوده و در تحقیقات قضایی فشار به مجاری تنفسی از سوی مرتکب احراز و اثبات نگردیده است بنابر این شرط اول ،حدوث و بروز جنایت اعم از عمدی ،شبه عمدی یا خطائی است. ب)برای تحقق لوث وجود قراین و امارات ظنی که واجد وصف نوعی باشد ضرورت دارد حال آنکه در این پرونده به جزء صرف حضور متهم در محل وقوع مرگ(جنایت احتمالی)قرینه یا اماره دیگری مشهود نمی باشد و مصادیقی که از سوی بازپرسی بعنوان قراین و امارات موجب ظن نامبرده شده به شرحی که استدلال گشته جزء مصادیق لوث نخواهد بود بنابراین شرط اجرای قسامه حدوث بوده زمانیکه لوث منتفی باشد امکان اجرای قسامه جهت اثبات جنایت منتفی است.ج)بر فرض آنکه موارد اعلامی در قرار نهایی و کیفر خواست دادسرا را بعنوان قراین و امارات بپذیریم صرف وجود این قراین و امارات کفایت نمی کند بلکه بایستی موجب ظن قاضی به ارتکاب جنایت یا نحوه آن از جانب متهم شود بعبارتی  وجود قراین  و اماراتی که موجب ظن نشده به مثابه فقدان قراین و امارات تلقی خواهد شد.ح)در صورت فقدان قراین و امارات موجب ظن ، صرف حضور متهم در محل جنایت طبق ماده 315قانون مجازات اسلامی از مصادیق لوث محسوب نمی شود و متهم با ادا یک سوگند تبرئه می گردد با عنایت به مقررات ناظر به سوگند  بعنوان یکی از ادله اثباتی در امور کیفری خصوصا در باب قصاص و دیات که به موجب ماده 9قانون آیین دادرسی کیفری و ماده 104قانون مجازات اسلامی جنبه خصوصی و حق الناسی داشته ووفق ماده 332 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب1392 استحلاف متهم یا ادای سوگند از سوی وی منوط به مطالبه صاحب حق می باشد در جلسه رسیدگی اولیاء دم و وکیل وی چنین  درخواستی را مطرح ننموده حال آنکه اجرای این حق منوط به مطالبه صاحب حق و بی نیاز از تذکر دادگاه به ایشانن می باشد هرچند در فرض فقدان امارات ظنی بر وقوع جنایت و  نحوه ارتکاب آن متهم در سایه اصل برائت  و فرض بی گناهی که یکی از مولفه های دادرسی عادلانه و منصفانه در تمامی نظام های دادرسی دنیا بوده قرار خواهد گرفت اما به لحاظ وجود نص صریح قانونی و ریشه  فقهی این موضوع پیروی از نظر مقنن الزامی است بنابراین قاعدتا ادا سوگند متهم جهت برائت از اتهام وارده موقوف به مطالبه صاحب حق خواهد بود کما اینکه با فرض نکول وی از سوگند و یا رد آن به صاحب حق اینکه با سوگند او قصاص ثابت است یا خیر قانون ساکت است با این توضیح و بنا بر وصف مراتب فوق از آنجاییکه دادگاه مرگ متوفی  را جنایت تلقی ننموده بلکه آن را ناشی از مسمومیت متادون و عوارض حاصل از آن دانسته که نوعی مرگ طبیعی در اثر بیماری می باشد و اساسا با حدوث مرگ طبیعی (غیرجنایت ) تحقق لوث منتفی بوده و نمی توان به جهت صرف  حضور متهم در محل حدوث مرگ اداء سوگند وی را جهت برائت از اتهام وارده  ضروری بدانیم چرا که لوث در جنایت  محقق خواهد شد و مرگ طبیعی یا خودکشی از این مبحث خروج موضوعی دارد به موجب دادنامه شماره ....... مورخ.......... با استدلال های مرقوم و با توجها به دفاعیات موجه متهم و ووکیل وی و با تمسک  به اصل لازم الرعایه  برائت و نظر به حدوث شبهه در وقوع جرم به تاسی از قاعده فقهی تدرءالحدود بالشبهات که نظر فقها برساری و جاری بودن این قاعده در جنایت مستوجب قساس و دیات هم استوار بوده و پیروی از قاعده البینه علی المدعی والیمین علی من انکر که بار اثبات جرم وارائه دلیل را بر عهده مدعی نهاده و منکر را انکار کافی است به لحاظ فقدان ادله اثباتی وقوع بزهی احراز ننموده و مستندا به اصل 37 قانون اساسی و مواد 4،404 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 با اصلاحات بعدی و ماده 120قانون مجازات اسلامی رای بر برائت متهم موصوف صادر و اعلام نموده است.این رای به طرفین و وکلای آنان ابلاغ شده است که اولیا دم متوفیه (آقای ....... و خانم ....... والدین آن مرحومه) در فرجه قانونی با وکالت آقای ........ با تقدیم درخواستی به انضمام لایحه ای هشت صفحه ای خطاب به ریاست محترم دیوان عالی کشور که در هنگام شور قرائت می شود نسبت به دادنامه مذکور اعتراض و فرجام خواهی نموده اند.وکیل محترم فرجام خواهان در لایحه فرجامی خود اجمالا مدعی شده است(دادگاه کیفری یک صرفا با برگزاری تنها یک جلسه رسیدگی چنین دادنامه ای را صادر نموده است که جای تامل دارد چرا که تناقضات در اظهارات متهم کاملا مشهود است که همین امر هم یکی از دلایل صدور کیفرخواست از ناحیه دادسرا بوده است و.....در بخشی از رای به اظهارات شوهر  متوفی استناد شده که گفته است مشارالیها قرص مصرف می کرده و این درحالیست که متفی به خاطر داشتن اختلاف از یک سال و نیم قبل هیچ گونه ارتباطی با همسرش نداشته است نسبت به آثار ضرب و جرح  موجود در قسمتهایی از بدن متوفیه و جاری شدن خون از دهان وی که در گزارش اولیه مامورین بوده است توجه نشده است و.....در نظریه پزشکی قانونی هم امحاء و احشا شکمی  و قلب و کلیه و کبد کاملا سالم اعلام شده  و در نرم طبیعی بوده و هیچگونه آسیب بافتی نداشته اند که با این وصف اعلام  مسمومیت  با متادون و امثال آن کاملا رد می گردد و...) پرونده امر پس از وصول و ثبت در دبیرخانه دیوان عالی کشور به منظور رسیدگی به فرجام خواهی ایشان به این شعبه ارجاع گردیده  است. هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید.پس از قرائت گزارش آقای ....... عضو ممیز و لوایح فرجام خواهی و مطالعه  و بررسی دیگر محتویات و مستندات اوراق پرونده  و ملاحظه نظریه کتبی آقای حسین خلیلی دادیار دادسرای دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر ابرام دادنامه فرجام خواسته مشاور نموده و با استعانت از خداوند متعال چنین رای می دهد:

رای شعبه

در خصوص اعتراض  و فرجام  خواهی آقای .........و خانم  ...... هر دو با وکالت آقای ....... نسبت به دادنامه شماره...... مورخ ...... صادره از شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان ....... نظر به اینکه وکلای محترم فرجام خواهان  در لایحه تقدیمی و ضمائم  آن هیچگونه مدرک و دلیل موجهی که برابر مقررات موجبات ایراد خدشه اساسی و نقض دادنامه  فرجام خواسته را در پی داشته باشد ارائه ننموده اند و رای مذکور در مجموع هم از نظر شکلی و رعایت اصول دادرسی و هم از حیث ماهوی و مبانی استدلال  و استنباط قضایی عاری از ایراد و اشکال اساسی و موجب نقض صدور یافته است لذا این شعبه فرجام خواهی معموله را غیر موجه تشخیص و با استناد به بند الف ماده 469 قانون آیین دادسی کیفری ضمن ابرام دادنامه فرجام خواسته پرونده را به دادگاه محترم صادر کننده رای مذکور اعاده می نماید.