ریسکهای ناشی از زوال اهلیت متعاملین در فاصله تنظیم مبایعه نامه و سند رسمی
بحث ما در این گفتار مربوط به مواردی میشود که بیع نامه ای با رعایت کلیه شرایط قانونی منعقد ولی در فاصله تهیه مقدمات تنظیم سند رسمی و اخذ استعلامات، در وضعیت فروشنده و یا خریدار دگرگونی حاصل میشود و یکی از اطراف عقد، شرایط معاملی را بطور جزئی و یا کلی از دست میدهد، مثلاً فروشنده و یا خریدار فوت میکند و یا دچار اختلال مشاهر اعم از جنون و یا سفه میشوند و همچنین بعلت قانونی ممنوع المعامله میشوند و ... وضعیت طرف بیع نامه چه میشود آیا به خواست نهایی خود از عقد در معامله غیرمنقول که همانا تغییر مالکیت مطابق ماده ۲۲ ق.ث. و برخورداری از حمایت قدرت حاکمه و دولت به معنای اعم مذکور در ماده مزبور دست خواهد یافت؟ آیا با دگرگونی وضعیت یکی از طرفین، دیگر تعهدی باقی میماند؟ و در صورت وجود تعهد چه کسی و یا کسانی آن را انجام خواهند داد؟
بند اول- فوت متعهد قبل از تنظیم سند رسمی
در مواردی اتفاق میافتد که یکی از طرفین قولنامه و یا مبایعه، در اثناء مدتی که سند رسمی باید تنظیم شود فوت مینماید، پس از فوت این سؤال مطرح است که آیا تعهداتی که به عهده متوفی بوده به وراث وی منتقل میشود؟ در این مورد بین حقوقدانان اختلاف نظر وجود دارد، بعضی از آنها صریحاً پذیرفته اند که اینگونه تعهدات به وراث منتقل میگردد، از جمله دکتر امامی مینویسد:
«هر یک از ورثه به قدر سهمالارث قانونی خود بطور مشاع در کلیه ماترک مورث شریک میشود و از آن جمله است تعهداتی که به نفع مورث شده است، همچنین هر یک از ورثه نسبت به سهمالارث خود مسئول تعهداتی میباشد که مورث به نفع دیگران نموده است. بنابراین ورثه از کلیه تعهداتی که به نفع مورث شده بهره مند میگردد و نیز کلیه تعهداتی که مورث نموده و حقوق عینی که به نفع دیگران در اموال خود قرار داده، مانند حق ارتفاق، حق انتفاع رهن و امثال آن را ورثه باید محترم بشمارند. تعهداتی که قائم به شخص مورث است خواه منفی به ورثه منتقل میشود».
عدهای دیگر از حقوقدانان در مقام شک و تردید و شبهه به خصوص در مورد قولنامه قرار گرفته اند و انتقال تعهدات به وراث را از موارد شبهه حکمیه دانسته اند، از جمله دکتر جعفری لنگرودی در این مورد اینگونه نظر داده اند: «شخصی به موجب قولنامه تعهد کرده که از تاریخ نوشتن قولنامه تا دو ماه خانه مسکونی خود را در دفترخانه با تنظیم سند رسمی به طرف بفروشد، لکن در اثناء مدت مذکور میمیرد. آیا این تعهد جزء دیون و تعهدات مالی به ورثه او منتقل میشود یا این تعهد قائم به شخص است؟
این یک شبهه حکمی است زیرا نسبت به حکم قانونی این تعهد، شبهه و تردید وجود دارد».
اما علیرغم این شبهات به نظر میرسد راه حل این موضوع در قائم مقامی نهفته است. ماده ۲۱۹ ق.م. میگوید: عقودی که بر طبق قانون واقع شده بین متعاملین و قائم مقام آنها لازم الاتباع است مگر اینکه به رضای طرفین اقاله یا طریق قانونی فسخ شود. از مفاد این ماده «اصل لزوم قراردادها» استنباط میشود.
استاد ناصر کاتوزیان علیرغم تشریفاتی دانستن بیع املاک ثبت شده، برای تعهدات ثبت نشده اعتبار قائل است و معتقد است : «یعنی من وقتی تعهد میکنم که مال خود را به شما بفروشم این تعهد برای من الزام آور است (بلکه به موجب این ماده و به موجب اقتضاء عقل و نقل آنچنان که به موجب قاعده «من له الغنم فعلیه الغرم» برای وراث نیز الزامآور است) و حق ندارم به این عنوان که سند رسمی نیست و عینی منتقل نمیشود تعهد خود را ندیده بگیرم. این تعهد طبق ماده ۱۰ ق.م. چون نه با قانون مخالفتی دارد و نه با اخلاق و نه با نظم عمومی».
بنابراین وراث به عنوان قائم مقام قانونی مورث مکلف به ایفای تعهدات قراردادی میباشند.
قائم مقام کیست: قائم مقام در یک تقسیم بندی کلی به :
الف- قائم مقام خاص،
ب- قائم مقام عام تقسیم میشود.
قائم مقام خاص: کسی که به او مال یا اموال معینی منتقل شده باشد مانند مشتری نسبت به مبیع بایع نسبت به ثمن.
در حقوق و تعهدات مربوط به آن مال، خریدار جانشین فروشنده میگردد، لذا اگر آن مال، حقوقی را دارا باشد مثل حق ارتفاق، این حق به مالک جدید منتقل میشود و اگر ملک دیگری دارای حق ارتفاق در ملک خریداری شده باشد خریدار باید آن را رعایت نماید.
قائم مقام عام: کسی که کل دارائی دیگری یا قسمت مشاعی از آن به او منتقل شده باشد مانند وارث نسبت به مورث در مورد ترکه. و حتی بر مشتری و متصالح نیز اطلاق نموده اند، لذا وقتی شخصی معامله ای مینماید و فوت میشود، آنچه از حقوق و تکلیف که قابل انتقال میباشد به ورثه منتقل میشود، و وراث به نست سهم الارث مکلف به انجام تعهد در مقابل متعهد له میباشند و قاعده فقهی «ما ترک المیت من حق و هو لو ارثه» و نیز رویه محاکم نیز موید این مطلب است.
رای صادره در شعبه ۱۷ دادگاه حقوقی یک تهران
خواسته: الزام به تنظیم سند رسمی
بانو ... دادخواستی به طرفیت خواندگان تقدیم و الزام خواندگان را به تنظیم سند رسمی انتقال قطعه ... خواستار و ما حصل ادعا اینست که ملک مورد بحث را از وکیل رسمی مالک خریدار نموده و وکیل مالک متعهد گردیده به محض آمادگی خریدار در دفتر اسناد رسمی حضور یافته و سند قطعی انتقال رسمی را امضاء نمایند که نسبت به تصرف ملک خریداری شده اقدام نموده و با اخذ جواز ساختمانی تجدید بنا کرده و پایانکار ساختمان دریافت نموده و در حین تهیه و انجام تشریفات مقدماتی تنظیم سند، مالک اصلی فوت نمودهاند، که با توجه به مدارک استنادی بانوی خواهان علیالخصوص ملاحظه فتوکپی وکالتنامهها تنظیمکننده قرارداد عادی با بانوی خواهان که وکالت از مالک در جهت واگذاری ملک مورد بحث داشته و ملاحظه مفاد قرارداد عادی تنظیم یافته بین وکیل مالک و بانوی خواهان مورخ ... و ملاحظه پاسخ استعلام ثبتی از نظر دادگاه محرز است، آقای ... وکیل مالک اصلی با استفاده از اختیارات وکالتی اعطایی به وی ملک مورد بحث را به بانوی خواهان واگذار نموده و کل ثمن را دریافت داشته و سپس تعهد به حضور در دفتر اسناد رسمی به منظور تنظیم سند رسمی انتقال نموده است، که با توجه به اصل صحت و لزوم تعهدات و علیالخصوص دستور مقرر در ماده ۶۷۴ ق.م. که مقرر میدارد موکل باید تمام تعهداتی را که وکیل در حدود وکالت خود کرده است انجام دهد و نظر به اینکه از نظر دادگاه احراز گردیده مرحوم ... قبل از فوت مسئول اجرای تعهدات صورت گرفته از ناحیه وکیل خود در قبال بانوی خواهان بوده اند و در نتیجه بعد از فوت مشارالیه نیز وراث و یا قائم مقام متوفی ملزم به اجرای تعهد مورث خود بوده و نظر به اینکه از ناحیه خواندگان در قبال دعوی خواهان دفاعی ارائه نشده و دلیلی که اجرای تعهدات مورثشان را ثابت نماید ابراز نگردیده، بنابراین از نظر دادگاه دعوی خواهان ثابت تشخیص و مستنداً به مواد ۲۱۹ و ۲۲۳ و ۶۷۴ ق.م. رای به الزام خواندکان به حضور در یکی از دفاتر اسناد رسمی و تنظیم انتقال قطعه ... بنام بانوی خواهان با رعایت کلیه شرایط قانون حاکم بر مملکت و شرایط مقرر در قرارداد عادی مورخ ... را صادر و اعلام میدارد.
بدیهی است، با توجه به موارد فوق در موردی که قضیه عکس باشد، یعنی متعهد له فوت نماید تمام وراث یا هر یک از وراث به نسبت سهمالارث خود (بر اساس دادنامه انحصار وراثت) میتوانند متعهد را ملزم به انجام تعهد نمایند.
دادنامه شماره ... مورخه ۳۱/۶/۹۰ در پرونده کلاسه ۹۰۰۳۶۶ شعبه دادگاه حقوقی شهریار
خواسته: الزام به تنظیم سند رسمی ملک
شعبه مذکور در گردش کار رای خود آورده است: ۱-خانم ... اصالتاً از طرف خود و قیمومتاً از طرف ... و ... فرزندان صغار خود ۲-خانم ... فرزند قدرت به طرفیت خانم ... به خواسته صدور حکم به الزام خوانده به تنظیم و انتقال سند رسمی یک واحد آپارتمان واقع در طبقه دوم قطعه پنجم تفکیکی به شماره پلاک ثبتی ... فرعی از ۴۷ اصلی مفروز از ... فرعی از اصلی مذکور به انضمام انباری آن به شماره پنج واقع در قریه ابراهیمآباد شهریار به لحاظ فروش آن به مورث خواهانها مرحوم حسین ... با واسطه آقای جمشید ... طبق سند وکالت شماره ... – ۲۷/۶/۷۹ تنظیمی در دفتر اسناد رسمی ... شهریار و سند وکالت شماره ... – ۲۸/۱۱/۸۵ در دفتر اسناد رسمی ... شهریار و سند عادی مورخه ۱۰/۷/۸۵ تنظیمی بین آقای جمشید ... و مرحوم حسین ... ، با توجه به مفاد مدارک استنادی خواهانها و عدم حضور خوانده در جلسه دادرسی علیرغم ابلاغ قانونی وقت رسیدگی و مصون ماندن دعوی از هر گونه دفاع موثر، دعوی مطروحه محمول بر صحت تلقی، مستنداً به مواد ۱۰، ۲۱۹، ۲۲۰، ۲۲۳ ق.م. و مواد ۴۶ و ۴۷ ق.ث. اسناد و املاک و مواد ۱۹۴ و ۱۹۸ ق.آ.د.م. خوانده به حضور در یکی از دفترخانههای اسناد رسمی و تنظیم و انتقال رسمی ملک مورد معامله با مشخصات فوقالذکر به نام خواهانها، (وراث منحصر مرحوم حسین ...) با حفظ حقوق مرتهن (بانک مسکن) ملزم و محکوم میگردد.
نظر شما در مورد این مطلب