درخواست مشاوره حقوقی (خط ویژه شش رقمی) |
۰۲۱-۴۷۶۲۵۹ |
چارت های اقتصادیِ هزینه ی مشاوره حقوقی تلفنی با برترین وکلای دادگستری |
|
مدت زمان مشاوره حقوقی |
اجرت (تومان) |
۵ دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل |
۱۰ هزارتومان |
۱۰ دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل |
۲۰ هزارتومان |
۲۰ دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل |
۴۰ هزارتومان |
۳۰ دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل |
۶۰ هزارتومان |
۱ ساعت مشاوره حقوقی با وکیل |
۱۰۰ هزارتومان |
ساخت درگاه پرداخت آنلاین در دست اقدام است (از صبوری شما سپاسگذاریم) |
|
برای مشاوره با وکیل یکی از مبالغ فوق را به شماره کارت ۶۰۳۷۹۹۷۳۸۲۲۸۴۵۳۸ به نام هادی توکلی واریز کنید و سپس اطلاعات واریز را به شماره ۰۹۲۱۲۲۴۲۶۷۰ پیامک یا واتساپ نمایید تا وکیل متخصص در حوزه سوالتان در کمتر از ۵ دقیقه به خط شما تماس حاصل می کند. |
دادنامه: ................................. مورخ: 0304/1392
هیأت شعبه در تاریخ فوق تشکیل است و با بررسی محتویات پرونده و قرائت گزارش آقای ن. انجام مشاوره چنین رأی میدهد:
نظریه رئیس شعبه
دادنامه فرجامخواسته واجد خدشه و ایراد است زیرا اولاً همانگونه که در دادنامه فرجامخواسته عنوان شده محکومیت مورد استناد زوجه در خصوص حکم صادره در ارتباط با لوازم بهداشتی و آرایشی که مورد خاص است موضوع بند 9 عقدنامه مدرکیه است و نه کلی اشتغال به معاملات غیرمجاز که رابطه غیرمستقیم با سلامتی و بهداشت یک جامعه دارد و مجازات آن نیز غیر از مجازات مورد مانحنفیه است که ربطی هم به مقوله آنچه که بر سر سفره خانوادهها قرار میگیرد ندارد و کاملاً واضح است که با خصوص محکومیتی که از برای زوج اتفاق افتاده آن چنان قبح و بدنامی را نمیتوان باور نمود تا چه رسد به متلاشی نمودن زندگی زناشویی به صرف وقوع یک خلافی که جزای آن صرفاً جزای نقدی پانصد هزار تومانی است اگر چه به قول معروف (صاحب الحاجه لايرى الا حاجته) تصمیم گرفتن زن به طلاق موجب میگردد که به هر وسیلهای استناد شود اگرچه بسیار کم ارزشتر از طلاقی که به معنای دگرگونی یک زندگی است و مسلماً مادری که فرزندش تخلف آن چنانی را مرتکب شود حاضر نیست که همسر جگر گوشهاش به خاطر آن از وی جدا شود ثانیاً در خصوص متوسل شدن متقاضيه طلاق به زوجیت انقطاعی زوج آن هم به مدت یک سال به هر دلیل و عنوانی که این عقد به نحو صحیح و واقعی توسط سردفتر رسمی جاری گردیده و زوجه موقت موصوفه نیز مطلقه بوده و صراحتاً بیان داشته که در عده زوج قبلی خود نمیباشد لیکن آنچه که در مانحنفیه اقتضای بذل توجه مینماید که زن صیغهای غیر از زن دائمی است که مرد را زندار و همسردار مینماید و همسرش حق دارد که بچهدار شود و شوهرش حق عزل ندارد و زندگی زناشویی و مشترک برای چنین زنی دایر میشود و طلاق وی به سادگی واقع نمیشود و به صرف گفتن سخنی که معنای رها کردن زوجه از قيد زوجیت باشد زوجیت وی منتفی نمیشود آن گونه که برای زن صیغه با گفتن یک کلمه که افاده بذل مدت باقیمانده نماید به آسانی زوجیت آنها زائل میگردد و در مدت حلال شدن برای مرد حق بچهدار شدن از شوهرش ندارد و شوهرش مکلف نیست که او را صاحب فرزند نماید آن هم در مدت یک سالی که پس از آن از وی جدا میشود و هم معلوم نیست که این زن برای وی باقی بماند تا بار دیگر وی را صیغه یک ساله نماید و با این چنین وضعیتی که زن صیغهای دارد حتی عدم تمکین و نشوزش تأثیر در مهریهاش میگذارد و به مدتی که تمکین واجب را انجام نداده از مهریهاش کسر میشود زیرا مهریه وی به منزله ثمن معامله و یا اجرت المسمای رایج در معاملات اجارهای است که اگر مدت و اجاره بها ذکر نشود معامله باطل است و حال آنکه مهریه در عقد دائم از بابت اجاره بها و یا ثمن نمیباشد و عدم ذکر مهریه موجب میشود که مهرالمثل حق زوجه دائمی شود و اگر زوجه دائميه تمکین ننماید هیچ اثر منفی در استحقاق مهریهاش نمیگذارد و اگر طلاق وی قبل از دخول واقع شود مستحق نصف مهریه است و اگر پس از دخول واقع گردد تمامی مهریه را مستحق میباشد و ازدواج موقت اساساً برای تشکیل زندگی مشترک وضع نگردیده بلکه صرفاً برای مشروعیت ارتباط با زن نامحرم و بلااشكال شدن خلوت با وی است خواه استمتاع خاص صورت بگیرد یا نگیرد و اما استمتاعات عام که عمل مباح دیگری است احتمالات نقصی در مهریهاش ایجاد ننماید و نتیجتاً اینکه زن صیغهای در عرف جامعه برای کار سازی به نحو مشروع است هرچند که اسان بودن تهیه مقدمات آن و تکلیفی متوجه مرد نشدن در قبال خواستههای زن صیغهای موجب شده که از وسایل هوسرانی تعدادی مردان شود که به تشکیل خانواده تن نمیدهند لذا با به وجود آمدن قبح عرفی برای این قبیل ازدواجهای موقت که تعداد آن و اندازهای هم ندارد و هم مانع از علاقه مندی مرد به ازدواج دائم و همسر دار شدن میگردد هرگز زن صیغهای را موجب زن دار نامیدن زوج به شمار نمیآورند و در چنین اوضاع و احوالی چنانچه در مورد داشتن زن دیگر قید شود که زن دیگر صیغهای ندارد همان ایرادی از ناحیه زوج وارد میشود که در فرض نوشتن زن دیگر صیغهای وارد میشود و اینکه زوجه دائميه بدان اعتراض میکند به لحاظ اینکه داشتن زوجه موقتی را در شأن خود نمیداند و بلکه شوهری که نیاز خود را از طریق زن صیغهای تأمین میکند هم در عرف جامعه آن چنان منزلت و خوش نامی ندارد و به طور کلی قید همسر دیگری ندارد به هیچ وجه معمول نیست که موجب شود اذهان منصرف به زنهای صیغهای شوند و اساساً هیچ محلی از اعراب برای زن صیغهای در کنار همسر دائمی دیگر قائل نیستند و تنفر داشتن زنها از کلی زن صیغهای به فرض اینکه در موردی اتفاق بیفتد آن را به حساب قید (همسر دیگری ندارد) و یا به حساب شرط شدن ازدواج مجدد به قید اذن زوجه طبق بند 12 عقدنامه نمیگذارند و تمامی این قرائن دلیل انصراف قید مزبور به ازدواج دائم است بلکه میتوان آن را توهینی در عداد ارتکاب جرمی که طبق بند 9 عقدنامه منافی با شئون و حیثیت خانوادگی زوجه است قلمداد نمود هرچند که بند 9 عقدنامه ناظر به موضوع خاصی است که شامل ازدواج موقت که امری مباح است و عدم آن بدون اذن زوجه قید نشده است نمیگردد بنا به مراتب ظهور عبارت همسر دیگری ندارد در خصوص داشتن همسر دائمی که زندگی خانوادگی ثابتی را پایه گذاری مینماید بوده برخلاف ازدواج موقت که نه فقط همسرداری و زندگی مشترک و زناشویی نامیده نمیشود بلکه هیچ پایه و اساسی هم از برای دوام و بقاء آن به صورت که ارکان جامعهای سالم و مفید را در پی داشته باشد نخواهد داشت و کدام زوج و زوجههای موقتی در موارد ناهنجاریهای اتفاقیه بمانند زوجهای دائمی عمل میکنند بنابراین به جهت عدم شمول عنوان همسر دیگری ندارد به موارد ازدواج های موقت که هرگز خاصیت همسری دائمی را ندارد تا چه رسد به منظور شدن عدم آن در عقدنامههای رایج تأیید دادنامه فرجامخواسته وجاهت ندارد معتقدم بانقض آن رسیدگی مجدد و اتخاذ تصمیم شایسته به شعبه دیگر محول گردد.
رئیس شعبه 22 دیوان عالی کشور - غروی نائینی
مستشار شعبه 22 دیوان عالی کشور - عضو معاون
نظر شما در مورد این مطلب