به تاریخ 24/5/95 در وقت فوق العاده جلسه شعبه دادیاری دادسرای لاهیجان به تصدی امضاکننده ذیل تشکیل است پرونده کلاسه 950313 تحت نظر است با توجه به جمیع اوراق و محتویات پرونده ختم تحقیقات مقدماتی اعلام و با استعانت از خداوند متعال به شرح ذیل مبادرت به صدور قرار می گردد
(قرار جلب به دادرسی)
دادستان محترم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان لاهیجان
در خصوص اتهام آقای فرزند ابوالقاسم متولد 1357 شغل آزاد میزان تحصیلات دیپلم فاقد سابقه کیفری آزاد با صدور قرار قبولی کفالت دایر بر افترا از طریق شکایت مبنی بر دوشیزه نبودن زوجه (شاکی )و فریب در ازدواج موضوع بزه ماده 47 قانون تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده مصوب 1375 موضوع شکایت خانم فرزد علی اکبر بدین شرح که شاکیه در تاریخ 26/10/92 به عقد دایم متهم درآمده و در منزل شاکیه زندگی مشترک خود را آغاز می کند پس دو سال به دلیل حدوث اختلاف شاکیه مهریه و نفقه خودر ا مطالبه کرده و در تاریخ 5/11/94 و 6/11/94 شعبه 275 دادگاه عمومی حقوقی تهران طی دادنامه شماره 9409972161802025 و دادنامه شماره 9409972164802081 حکم به محکومیت کتهم به پردخت مهریه و نفقه شاکیه را صادر می کند و متهم در تاریخ 15/12/94 به محض اطلاع از حکم محکومیت مبادرت به طرح شکایت کیفری مبنی بر دوشیزه نبودن شاکیه در زمان عقد و فریب متهم در شعبه چهارم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب لاهیجان می کندکه ددیار محترم پس از بررسی و تحقیقات لازم به دلیل عدم وجود امکان اظهارنظر پزشکی قانونی و انقضای مدت دو سال از تاریخ ازدواج قرار منع تعقیب صادر می کند که پس از اعتراض متهم به قرار صادره شعبه 103 دادگاه جزایی کیفری دو لاهیجان قرار صادره را در تاریخ 15/2/95 عینا تایید می کند و شاکیه پس از اطلاع از رای صادره در تاریخ 2/4/95 به اتهام افترا از متهم شکایت می کند لذا باتوجه به شکایت شاکیه ملاحظه پرونده کلاسه 950130 شعبه 103 کیفری دو و دفاعیات بلا وجه متهم و وکیل وی در مرجع مجری نیابت نزد بازپرس محترم شعبه اول دادسرای ناحیه 23 تهران (که مخلص دفاعیات نامبردگان بدین شرح می باشد تظلم خواهی حق هر شخصی می باشد و شکایت با توجه به نظریات مشورتی تاداره حقوقی از مصادیق افترا محسوب نمی شود )زیرا هر چند از نظر اداره حقوقی تظلم خواهی افترا محسوب نمی شودلیکن در صورتی که شاکی در شکایت مطروحه سوءنیت نداشته باشد حکم شماره 2614-25/8/19 دادگاه انتظامی قضات نیز موید این امر می باشد (افترا به تظلم ها و شکایتها وقتی مصداق پیدا می کند که از نفس شکایت معلوم شود مقصود شاکی اظهار دروغ برای اضرار مشتکی عنه بوده است )که باتوجه به مطالب پیش گفته سوءنیت متهم در طرح شکایت فریب در ازدواج برای این دادیاری محرز است و مشخص است که نامبرده صرفا برای فرار از پرداخت مهریه و نفقه اقدام به طرح شکایت واهی نموده است و دفاعیات وکیل متهم که به نظریات مشورتی اداره حقوقی استناد نموده است قابل پذیرش نیست زیرا نظریات اداره مذکور نیز منوط به آن است که سوءنیتی برای شاکی احراز نگردد که در مانحن فیه چنین به نظر نمی رسد و انتساب هر عنوانی به افراد به بهانه تظلم خواهی فاقد وجاهت قانونی می باشد و از دقت نظر به نظریه مشورتی شماره 7-2652-19/4/73 که مملو از احساسات انسانی در حمایت از بزه دیدگان صدیق و شریف است باید به نکاتی توجه کرد اولا صرف انگیزه احقاق حق کافی برای توجیه عمل شاکی نیست بلکه علاوه بر آن باید یقین به ارتکاب جرم از ناحیه مشتکی عنه یا حداقل مظنون به آن باشد و ثانیا اینکه قصد هتک حرمت و حیثیت از اجزا معنوی این بزه نیست و صرف علم به کذب بودن انتساب و اقدام به انتساب کافی برای وقوع بزه می باشد مع الوصف از نظر این دادیاری انتساب بزه معنونه به متهم محرز و مسلم است و در اجرای ماده 265 قانون آیین دادرسی کیفری قرار جلب به دادرسی نامبرده صادر و اعلام می گردد قرار صادره قطعی می باشد دفتر مقرر است پرونده به نظر دادستان محترم برسد.
دادیار شعبه دادسرای عمومی و انقلاب لاهیجان
نظر شما در مورد این مطلب