نمونه دادخواست اعمال ماده 477 قانون آیین دادرسی مدنی

ریاست محترم قوه قضاییه

حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای .............

با عرض سلام و ادب، با عنایت به حکم قطعی صادره از شعبه ..... دادگاه تجدیدنظر استان مازندران با توجه به اختیارات قانونی معظم له،درخواست اعمال موضوع ماده 477قانون مورد اشاره به جهت خلاف شرع بین بودن موضوع حکم ،مورد استدعاست فلذا به محضر عالی می رساند:

شرح ماوقع:

1-بنده طبق سند نکاحیه شماره ............ در تاریخ 16/6/1379با خوانده محترم عقد نکاح دایم منعقد نموده که تعداد 72عدد سکه بهار آزادی به عنوان مهریه بر ذمه زوج می باشد .اینجانب در جهت پرداخت مهریه خویش اقدام به طرح دعوا مطالبه مهریه نمودم که در شعبه اول دادگاه خانواده شهرستان آمل منجر به صدور رای شده و بعد از صدور دادنامه مبنی بر محکومیت زوج به پرداخت مهریه،ایشان (آقای.........................)اقدام به طرح دعوای اعسار از پرداخت محکوم به  نمودند که اعسارایشان از نظر دادگاه محترم احراز شده و منجر به صدور دادنامه شماره ...............................................گردیده است.

2-در پرونده به شماره کلاسه ............................. مطروحه در شعبه ............. اجرای احکام حقوقی شهرستان آمل ،خوانده محترم در جهت رفع توقیف از خط تلفن همراه خویش دلایلی دال بر تاجر بودن خویش در پرونده فوق الذکر ارایه نمودند که همه این موارد نشان دهنده ملائت ایشان می باشد و علاوه بر آن بعد از اثبات اعسار ایشان در شعبه ............ دادگاه عمومی حقوقی شهرستان آمل بنده در جهت وصول محکوم به اقدام به توقیف سرقفلی یک باب مغازه واقع در خیابان امام رضا،پاساژ امام رضا نموده که پرونده اجرایی به شماره کلاسه ........................ در شعبه دوم اجرای احکام حقوقی شهرستان آمل مطرح می باشد که این امر بدین معنی می باشد که خوانده محترم به منظور فرار از اجرای حکم از اعلام کامل اموال خودداری نموده و آنچه محرز و مدلل می باشد خوانده در زمان تقدیم دادخواست اعسار دارای یک واحد تجاری واقع در خیابان امام رضا بوده که مودای گواهی گواهان کاملا کذب می باشد،لذا بر اساس ماده 16قانون نحوه اجرای محکومیت مالی (در صورتی که محکوم علیه در صورت اموال خود تکالیف مقرر در ماده 3و8 قانون فوق الذکر را رعایت ننماید یا پس از صدور حکم اعسار معلوم شود محکوم علیه خود را بر خلاف واقع معسر قلمداد کرده باشد دادگاه ضمن رفع اثر از حکم اعسار سابق ،محکوم علیه را به حبس تعزیری درجه هفت محکوم خواهد کرد.)لذا بر اساس موارد فوق الذکر و با توجه به شناسایی یک واحد تجاری که متعلق به ....................... می باشد و و در شعبه دوم اجرای احکام حقوقی شهرستان آمل توقیف شده است لذا محکوم علیه در دادخواست اعسار سابق اقدام به معرفی کامل اموال خویش ننموده که پر واضح است که محکوم علیه در جهت فرار از ادای دین از اعلام کامل اموال خود داری نموده لذا بر اساس ماده 16 قانون نحوه اجرای محکومیت مالی اعسار سابق ایشان طبق قانون بلا اثر میشود اما متاسفانه دادگاه محترم بدوی و تجدیدنظر به اسناد ارایه شده از سوی بنده توجهی نکردند و ملاأت ایشان را نپذیرفتند در حالی که طبق اسناد ارایه شده و مواد قانونی ملایت ایشان محرز بوده است.

3-طبق ماده 15قانون نحوه اجرای محکومیت مالی (دادخواست اعسار از تجار و اشخاص حقوقی  پذیرفته نمیشودو این اشخاص اگر مدعی اعسار باشند باید رسیدگی به امر ورشکستگی خود را تقدیم دادگاه نمایند) با توجه به ماده فوق ااذکر و نظر به مدارک تقدیمی از جمله 1-استعلام از اداره مالیات2-پرونده شماره .................. مطروحه در شعبه ......... اجرای احکام حقوقی شهرستان آمل و با توجه به اینکه شرکت با مسوولیت محدود به شماره ثبت .............. متعلق به خوانده می باشد و جزو شرکتهای بازرگانی محسوب میشود و ایشان طبق مدارک تقدیمی تاجر بوده فلذا طبق ماده 15قانون نحوه اجرا محکومیت مالی طرح دادخواست اعسار از سوی ایشان در دادگاه قابل پذیرش نمی باشئد حتی فراتر از آن قانونگذار در تبصره ماده 15 چنین بیان نموده (اگر دادخواست اعسار از سوی اشخاص حقوقی یا اشخاصی که تاجر بودن آنها نزد دادگاه مسلم است طرح شود،دادگاه بدون اخطار به خواهان قرار رد دادخواست وی را صادر خواهد کرد) یعنی بر اساس ماده فوق الذکر طرح دعوای اعسار از سوی تجار تحت هیچ عنوان قابل پذیرش نمی باشد ،اما متاسفانه در زمان تقدیم دادخواست اعسار از سوی آقای ........................ مدارکی دال بر تاجر بودن ایشان به دادگاه محترم ارایه نشده و محکوم علیه از این موضوع سواستفاده نموده و اقدام به پنهان کردن این موضوع نمودند.با توجه به اینکه دلایل دال بر تاجر بودن آقای ......................................... محضر دادگاه محترم ارایه شده اما دادگاه محترم بدوی و تجدیدنظر با وجود دلایل کافی تاجربودن ایشان را قبول ننمودند و ناباورانه ملایت ایشان را نپذیرفتند.

4-با توجه به دادنامه فوق الذکر قاضی محترم شعبه رسیدگی کننده(بدوی و تجدیدنظر) بدون توجه به ادله و مدارک تعرفه شده به دادگاه محترم و صرفاً بر اساس ادعای وکیل تجدید نظر خوانده اقدام به صدور رای نموده است در حالی که وکلای محترم بنده در جهت دفاع از حقوق  بنده به پرونده به شماره کلاسه ................. مطروحه در شعبه ............. اجرای احکام حقوقی شهرستان آمل استناد نموده اند که در آن پرونده بعد از احراز حکم اعسار از سوی شعبه اول دادگاه خانواده شهرستان آمل اینجانب در جهت تادیه مهریه خویش اقدام به توقیف یک باب سرقفلی واقع در خیابان امام رضا  ، پاساژ امام رضا نموده که به نظر کار شناس در پرونده موجود می باشد و پرونده در مراحل مزایده قرار گرفته است اما متاسفانه دادگاه محترم صرفاً با پذیرش ادعای وکیل اقای ............... که بیان داشتند که واحد تجاری تحت اجاره آقای ..................... پدر تجدید نظر خوانده می باشد اقدام به صدور رای نموده است در صورتی که وکیل محترم هیچ گونه ادله ای مبنی ب اثبات ادعای خویش به دادگاه محترم ارائه ننموده است ، و دادگاه محترم  بدوی و تجدید نظر نیز بدون دلیل موجه قانونی اقدام به صدور رای به علیه موکله نموده است و هیچگونه توجهی به اموال توقیفی که در مسیر پرونده توقیف شده نکرده است.

5-طبق بند ب ماده 2 قانون تجارت تصدی گری هر نوع امور خدماتی تحت عنوان عمل تجاری قرار می گیرد در این پرونده تجدید نظر خوانده شرکت با مسئولیت محدود به نام خویش ثبت کرده اندکه ماهیت شرکت با مسئولیت محدود ذاتاً تجاری محسوب می شود و شرکت با مسئولیت محدود غیر تجاری در قانون تجارت وجود ندارد اما با این اوصاف آقای ................................ در زمان تقدیم دادخواست اعسار این موارد را بیان نکرده و دادگاه محترم  بدوی و تجدیدنظر بدون توجه به تاجر بودن محکوم علیه حکم اعسار ایشان را صادر نموده است در حالی که طبق ماده 16 قانون نحوه اجرای محکومیت مالی دادگاه صادر کننده حکم بدوی اعسار می تواند از حکم ابتدایی اعسار رفع اثر نماید .متاسفانه در این پرونده دادگاه محترم  بدوی  و تجدیدنظر بدون توجه به پرونده به شماره کلاسه ......................... مطروحه در شعبه ................ اجرای احکام حقوقی شهرستان آمل  که مستند نیز قرار گرفته اقدام به صدور رای نموده است در حالی که با بررسی اجمالی در پرونده ف.ق الذکر ملائت آقای ................................ محرز می باشد زیرا آقای ............................... شخصاً مدارکی را در این پرونده ارائه دادند که شرکت ایشان با نهاد ها دادگاه های مختلف دولتی از جمله بیمارستان امام رضا آمل ، بیمارستان 147 شهریور آمل و ... همکاری نمی نماید که مدارکی که ایشان در این پرونده ارائه دادند محضر دادگاه محترم  بدوی وتجدید نظر ارائه خواهد شد .متاسفانه عدم توجه دادگاههای محترم رسیدگی کننده باعث تضییع حقوق بنده شده است لهذا با عنایت به مراتب معنونه تقاضای اعمال ماده 477قانون آیین دادرسی کیفری و تشخیص عالی مقام جهت تعیی شعبه در دیوان عالی کشور در جهت احقاق حق تضییعی بنده مورد استدعاست.

و من الله التوفیق