به نام خدا
موضوع : بذل مهریه
تهیه و تنظیم :زهرا سمیع زاده ارشد حقوق خصوصی
برای دانستن بذل و اینکه بذل مهریه چه زمانی امکان دارد در وهله اول باید شناختی اجمالی از مهریه داشت و در کنار ان به توضیح عقد هبه پرداخت تا درک صحیحی از بذل مهریه و رجوع از ان و یا به مباحث راهکار قانونی برای مطالبه مهریه ای که بذل شده پرداخت
در تعریف مهریه و حقوقی که طی ان به زن تغلق میگیرد
انسان دارای حقوقی است از جمله حقوق مالی و زن در نتیجه عقد ازدواج و قرار دادن مهریه این حق به اوتعلق میگیرد
مطابق قانون مدنی به مجرد عقد زن مالک مهر میشود و میتواند هر نوع تصرفی که بخواهد در ان بنماید ولی متاسفانه زن در هنگام فشار در صورتی که بخواهد زندگی مشترک را رها کند از این حق استفاده میکند.
مهر را صداق - نحله و فریضه نیز میگویند وبه تعبیری ان را با معنی لغوی ان تعریف میکنند که من در این خصوص مفهوم اصطلاحی ان را متفاوت از ان دانسته و الان در بحث راجع به انواع امهریه که بگذریم کمی به علل بذل مهریه میپردازیم
با توجه به اینکه طلاق نوعی ایقاع و این حق ویژه مردان میباشد و امکان اسقاط ان به هیچ عنوان از طرف مرد مقدور نبوده لذا هنگامی که زن در شرایط بسیار سختی در تحمل کردن شوهر قرار میگیرد و راهی جز جدایی در زندگی مشترک نمی یابد بنابراین راه چاره ای در ضعف شوهر یافته که با کمک جستن از ان راه سعی میکند به قصد و هدف خود برسد و ان هم راهی نیست جز گذشتن ازمعادل کمترویا حتی بیشتر از مبلغ مهریه باشد بنابرالازم است اول با مفهوم بخشش اشنا شده و به بذل مال نیز پرداخته شود
بخشش ابراء بذل
. از نظر قانون مدنی هبه عقدی است که به موجب ان یک نفر مالی را به طور مجانی به دیگری تملیک میکند "باید در نظر داشت که هبه اختصاص به عین معین ندارد و شامل دین و منفعت نیز میشود بنابراین زن میتواند مهریه را که نوعی دین است بر ذمه شوهر میباشد را بذل (هبه) کندو ضمن ان زن میتواند ذمه مرد را از پرداخت مهریه بری (ابراء)نماید که در صورت ابراء زن حق رجوع ندارد که با این توصیف ببین ابراء و بخشش طلب تفاوت میباشد باید دانست ابراء نوعی ایقاع به تعبیری عمل حقوقی یک جانبه و بنابراین نیاز به قبول طرف مقابل ندارد ولی بخشش طلب نوعی هبه بوده و نیاز به قبول طرف مقابل دارد .در تعریف دو مادده 289 و 806 قانون مدنی میان حقوق دانان اختلاف و دکتر لنگرودی نظر متفاوتی داشته اند که ماده 806 را ابرا دانسته اند و معتقدند با توجه به ایقاعی بودن ان نیازی به قبول ندارد.
انچه بسیار مهم است اینکه ابراء در گذشتن ازحقوق دینی و اسقاط حق دینی ظاهر میشود در حالی که برای گذشتن از حقوق عینی نمیتوان ابراء کرد و فقط از راه اعراض از ان میسر میشود.
مطابق قانون هبه عقدی است که علاوه بر ایجاب و قبول نیاز به قبض داشته واصلا بدون قبض یا به تعبیری دریافت ار ناحیه متهب ویا تسلیم از ناحیه واهب هبه صورت نمیگیرد. از طرفی هبه از طرف واهب قابل رجوع است ولی با شرایطی از جمله اینکه عین مال موهوبه باقی باشد پس با خروج از مالکیت متهب حق رجوع ساقط میشود حتی اگر دوباره به مالکیت او باز گردد .در جای دیگر قانون اشاره میکند هر گاه داین طلب خود را به مدیون ببخشدحق رجوع ندارد اختلاف اینجاست که دکتر کاتوزیان بخشش را طلب به مدیون را ابراء ندانسته اند که تحقق انرا را نیاز به قبول دانسته اند لکن دکتر لنگرودی ابراء دانسته اند و ابراء را نوعی اقاله وو نیاز به قبول ندانسته اند.
اما بذل مهریه چیست ؟بذل در واقع همان هبه است پس قابلیت رجوع را دارد حتا اگر این بذل به موجب سند رسمی یعنی در دفتر خانه واقع شود و زمانی بخشش با ابراء و یا بخشش طلب صورت گیرد دیگر قابل رجوع نمیباشد از طرفی اگر زن در دادگاه اقرار به دریافت مهریه نماید حتی در صورتی که نادرستی دریافت معلوم شود چون این اقرار به منزله ابراء قلمداد میشود غیر قابل رجوع میباشدو در طلاق توافقی اگر زن مهریه را بذل کند تا سه ماه بعد از ثبت صیغه طلاق در دفتر خانه اسناد رسمی میتواند رجوع نماید و در مقابل مرد هم میتواند به ازدواج رجوع کند هر چند طلاق توافقی قابل رجوع نبوده ولی در این حالت خاص امکان رجوع میسر میشود و در صورتی که زن نتواند به مهریه رجوع کند زن این حق را از خود سلب میکند در قانون راجع به فوت واهب یا متهب عدم رجوع را ذکر نموده پس اگر زن مهریه را بذل نموده شوهر فوت کند بعد از فوت امکان رجوع ندارد در یک جمع بندی میتوان گفت بذل عین معین در قالب هبه صورت گیرد قابل رجوع و بذل دین در قالب ابراء قابل رجوع نمیباشد
حال نمونه هایی از آراء مراجع قضایی که ظاهرا متناقض هم میباشند:
تعیین تعدادی سکه به عنوان مهریه عین معین نبوده و به صورت دین بر ذمه مرد میباشد بنابراین بخشش (بذل)تمام یا قسمتی از سکه مصادیق عقد هبه نمیباشد تا بشود از ان رجوع کردو از مصادیق ابراء محسوب شده0رای شماره 9309970925600240 شعبه 41 دیوان عالی کشور مورخ 27/دی 93)
ودر رای دیگری از دیوان مبنی بر بذل مهریه و سایر حقوق زوجه:مشروط و در قبال حضانت فرزند مشترک باطل زیرا حق حضانت مانند حق ولایت و نظیر ان ها از جمله حقوقی می باشد که قابل نقل و انتقال و قابل اسقاط و قابل معاوضه با مال نمیباشد مضافا اینکه بذل و هبه جزو عقود میباشند و نمیتوان انرا در قالب ابراء تلقی و البته اگر متعلق بذل دین باشد نتیجه ان ابراءاست
انچنان که ملاحظه میشود شعبه 41 دیوان سکه را دین مصادیق انرا ابراء و شعبه 26 دیوان سکه را عین و بذل انرا از مصادیق هبه و قابل رجوع دانسته اند
با توجه به موارد گفته شده لازم به ذکر نمیباشد که اولا در تمامی موضوعات بویژه علم حقوق در همان اول راه مخصوصادر مشکلات حقوقی که منتهی به دادرسی و دادگاهها میشودنیازحداقل یک وکیل حاذق و اشنا به پیچ وخمهای ان موضوع چقدر اهمیت دارد.
با ارزوی توفیق برای شما
نظر شما در مورد این مطلب