بسمه تعالی به بسم الله می خوانم خدارا زمشتی خاک آدم ساخت مارا احترامآ باستحضار حضرتعالی میرساند ، که اینجانب هاشم حیدری متولد 1356 ساکن روستای کل کش حیدریه از توابع شهرستان گیلانغرب ، با یکی از دوستان خود در روستای فوق الذکر در مغازه ای اجاره ای مشغول خدمت دررسته خدمات کامپیوتری به مردم عزیز روستا بودیم . که در مورخه 27/11/98 طی بازرسی ها اصناف شهرستان گیلانغرب به ما تذکر جهت اخذ پروانه کسب داده شده . وما هم که در حال جمع آوری مغازه بودیم و خودشان هم نیز عینآ دیدن که در حال بسته بندی و جمع آوری هستیم . ما نیز قول دادیم که چنانچه مایل به ادامه فعالیت در این مغازه یا مغازه ای دیگر باشیم جهت گر فتن مجوز اقدام خواهیم کرد . لذا ما اطلاعات خودمان را در اختیارشان قرار دادیم که چنانچه قادر به فعالیت بودیم . با آنها همکاری نماییم . لذا ما برتصمیم خود مصمم بودیم ، بنا به چند دلیل ، که یکی از دلایل نداشتن در آمد کافی در شرایط کرونایی دومآ مغازه اجاره ای بود ، مشکلات مالی و.... . مغازه مذکور جمع شد و در یکی از روزها که من به تهران رفته بودم دنبال کارگری همسرم به من زنگ زد و گفت که الان از اتحادیه گیلانغرب به منزل زنگ زدن و گفتن برای پروانه کسب باید اقدام کنن و من هم در جواب گفتم که مغازه اش جمع کرده و الان در منزل نیستند رفتن سفر . خلاصه من بعضی مواقع نیز جهت برق کش و کارگری به کرمانشاه سفر می کردم . در چند روز گذشته که برای دکتر مادرم و انجام عمل جراحی باجناقم به کرمانشاه به مقصد بیمارستان امام رضا رفته بودم . درحال تشکیل پرونده بودم که ناگهان تلفنم زنگ خود و من هم جواب دادم و به من گفته شد صاحب پراید با این پلاک شما هستید من هم گفتم آره ، چطور .گفتند بیایید کارتان دارم و من هم با مریض پرونده را ول کردیم و رفتیم کنار ماشین ، دیدم مامور کلانتری طاقبستانه و گفت با ما بیا ، من هم رفتم به کلانتری و پرونده تشکیل دادند ، گفتم قضیه چیه ؟ گفتند ماشینت توقیفه ؟ گفتم آخه برای چه گفتند از طرف تعزیرات گیلانغرب ماشینت توقیف شده . در این شرایط بد کرونایی و کنسل کردن عمل جراحی باجناقم و ناراحتی ریویی مادرم . به خانه برگشتیم و صبح روز بعد به گیلانغرب رفتم و خلاصه اتحادیه که تعطیل بود . گشتم آدرس تعزیرات را پیدا کردم رفتم تو یک نفر کارمند اونجا بود و موضوع را به ایشان گفتم و گشتند و پرونده را پیدا کردند و بدون هیچ گونه توضیح دال بر اتهام نامه ای برای بنده نوشتند جهت رفع توقیف به راهنمایی و رانندگی و نامه را بردیم تحویل دادیم دوباره راهنمایی و رانندگی آنامه ای به من برای کلانتر طاقبستان دادند . و کلانتری نیز طی تشکیلاتی برو کپی مدارک ماشین و گواهینامه و پوشه وغیره بیار و نامه ای به من دادند برای پارکینگ . و ما نیز رفتیم و از پارکینگ ما را به پلیس بعلاوه 10 و خلافی و پول پارکینگ و جرثقیل و غیره ریختیم حساب تا اینکه بعد از چند روز ماشین آزاد شد و ما را از هفت خان رستم گذراندن . عاجزانه خواهشمنده ، با توجه به این شرایط کرونایی و با توجه به اینکه بنده فردی بیکار بوده و متحمل هزینه های فراوانی بدون هیچ گونه دلیلی شده ام موضوع را پیگیری نموده . تا هیچ حقی از بنده ضایع نگردد. با توجه به اینکه در تعزیرات هم گفتم اگه شما ملزم به رعایت قانون هستید می توانستید در صورت فعالیت بنده نسبت به پلمب مغازه اقدام می نمودید. بدینوسیله از زحمات و تلاش بی دریغ حضرتعالی و همکارانتان در این مجموعه ، تشکر و مراتب سپاس قلبی خود را اعلام نموده و موفقیت تان را ازخداوند متعال خواهانم. سپاس و ستایش مر خدای را جل و جلاله که آثار قدرت او بر چهره روز روشن، تابان است و انوار حکمت او در دل شب تار، درفشان. آفریدگاری که خویشتن را به ما شناساند و درهای علم را بر ما گشود و عمری و فرصتی عطا فرمود تا بدان، بنده ضعیف خویش را در طریق علم و معرفت بیازماید..