22 سالمه توی خانواده نسبتا مذهبی و کاملا مقعید بزرگ شدم ، وضع مالیمون خوبه یعنی پدرم یکی از شناخته شده های شهره مدرک تحصیلیم دیپلم ردی چون بابام اجازه رفتن به دانشگاه رو به من نداد و منم چون میدونستم نمیتونم برم دانشگاه لج کردم باهاش و درس نخوندم ‌ ن گذاشت سرکار برم ن گذاشت برم دانشگاه از اولشم میگفت نمیذارم برای همین منم عرصه رو تنگ دیدم و تلاشی دیگه براش نکردم 3 ساله با ی آقایی تو رابطم دوست برادرم به حساب میاد ی جورایی از همون اولم قصدشون ازدواج بود کم کم گذشت و عاشق و وابسته هم شدیم . 10 بار خواستگار امد واسطه فرستاد اما پدرم بی هیچ دلیلی میگفت ن و بهونه های بنی اسرائیلی میاورد براشون . اون آقا 32 سالشه ، شغلش آزاده ، تو خرید و فروش ماشینه ، خونه داره ، ماشین داره ، سربازی رفته ، مدرک تحصیلیش مثله منه . مشکل جسمی نداره مشکل عقلی نداره صلاحیت روانی داره ، بیکار نیست ، معتاد نیست من رسما تو خونه زندانیم حتی نتونستم برای مشاوره گرفتن بیام پیشتون ، برای همین پیام دادم ، تا سوپر پیش خونه یواشکی و به سختی اجازه رفتن دارم ما به هر دری زدیم نشد خانم وکیل ، اگر فرارم میکردیم ما رو پیدا میکردن و منو برمیگردونن و منم 100درصد بابام میکشت چون خلق و خوی اینکارو داره . گفتیم از لحاظ قانونی حلش کنیم ، هزینش هم مهم نیست هر چقدر بشه پرداخت میکنیم خدمتتون فقط میخوایم بریم دادگاه