بسمه تعالی

ریاست محترم دیوان عالی کشور

با عرض سلام و ادب، احتراما در خصوص دادنامه به شماره ..........صادره از سوی شعبه 12 دادگاه تجدیدنظر استان مازندران به دلایل و جهات ذیل درخواست نقض دادنامه فرجام خواسته را دارم

شرح ماوقع پرونده فرجام خواسته:

ریاست محترم شعبه رسیدگی کننده، موکله خواستار ادامه زندگی با زوج ( فرجام خوانده ) بوده و حاضر به طلاق نمیباشد، ولی با توجه به اینکه مقنن در ماده ١١٣٣ قانون مدنی حق طلاق را به زوج داده لذا موکل در برابر قانون مذکور نمی‌تواند ادعایی داشته باشد ولی با مداقه در دادنامه فرجام خواسته دادگاه اعمال مفاد و شرایط قانونی موضوع ماده ٢٩ قانون حمایت ازخانواده و آیین نامه اجرایی آن را رعایت ننموده و دادنامه فرجام خواسته از این حیث دارای اشکال و واجد نقض  برای رسیدگی مجدد و رفع نواقص میباشد.

جهات فرجام خواهی:

1- برابر دادنامه فرجام خواسته،فرجام خوانده ( زوج) مکلف به پرداخت ۵٧ عدد سکه بهار آزادی به موکله گردیده است در حالیکه مهریه موضوع سند نکاحیه ١١۴ عدد سکه تمام بهار آزادی بوده و دادگاه محترم بدوی و تجدیدنظر به صرف نظریه پزشکی قانونی که دلالت بر تایید عدم ازاله بکارت را دارد، نظر به عدم مواقعه فی مابین زوجین را دارد در حالیکه این نظر دادگاه تجدیدنظر و بدوی مخدوش بوده چرا که اولا: احراز مواقعه یا تمکین خاص از سوی موکله نیاز به تحقیق بوده و همچنین موکله انچه را دادگاه تجدیدنظر در دادنامه خود تصریح داشته را قبول نداشته که در این خصوص دادگاه بدوی و تجدید نظر به صرف نظریه پزشکی قانونی مبادرت به چنین نظریه ای نموده است حال اینکه برابر نظریه پزشکی قانونی مذکور نوع پرده بکارت حلقوی پل دار بوده لذا تایید بکارت از سوی دادگاه تجدیدنظر به صرف این نظریه پزشکی قانونی، واجد اشکال بوده و از ریاست محترم شعبه رسیدگی کننده  درخواست تحقیق در این خصوص به جواز حاصله از ماده ١٩٩ قانون آیین دادرسی مدنی را دارم.

ثانیا؛ تاریخ وقوع عقد نکاح ....... بوده است و زمان اقامه دادخواست زوج به تاریخ .......... بوده است لذا نظریه عدم مواقعه فی مابین صحابه دعوی ( زوجین)در این مدت بیش از یک سال از وقوع عقد نکاح خلاف اصل بوده و نمیتوان به استناد چنین نظریه ای که خلاف قرینه و اصل بوده، میزان مهریه به علت عدم مواقعه صحابه دعوی را به نصف میزان صداق مندرج در سند نکاحیه نظر داد لهذا با توجه به مراتب معنونه از ریاست محترم شعبه رسیدگی کننده ،درخواست تحقیق و ارجاع موضوع به کمیسیون های تخصصی پزشکی قانونی جهت احراز واقع را دارم.

٢- با تدقیق در دادنامه فرجام خواسته، دادگاه محترم بدوی و دادگاه مصدر دادنامه فرجام خواسته موکله را مستحق دریافت اجرت المثل ایام زندگی ندانسته و صرفا استدلال دادگاه بدوی و تجدیدنظر به  عدم تشکیل زندگی مشترک بوده، حال اینکه این استدلال مخدوش بوده چرا که مقنن در ماده ١١٠٢ قانون مدنی شرط حقوق و تکالیف زوجین نسبت به همدیگر را صرفا صحت وقوع عقد نکاح تقنین نموده است لهذا سلب حق مطالبه اجرت المثل ایام زندگی مخالف نص صریح ماده مذکور بوده و دادنامه فرجام خواسته از این حیث قابلیت نقض را داشته و از ریاست محترم  شعبه رسیدگی کننده، درخواست تحقیق و ارجاع موضوع به کارشناس رسمی دادگستری جهت بررسی میزان اجرت المثل ایام زندگی مشترک را دارم.

٣- دادنامه فرجام خواسته در خصوص حق تنصیف نیز دارای اشکال بوده است، چرا که برابر اسناد مالکیت از جمله بیع نامه مورخه ...... آپارتمان خریداری شده تحت تملک فرجام خوانده بوده است ، مقنن یکی از دلایل مالکیت و تملک را در ماده ١۴٠ قانون مدنی ، عقود و تعهدات تقنین نموده است و برابر بیع نامه موصوف، تملک و مالکیت تجدیدنظرخوانده نسبت به آپارتمان محرز بوده است و دادگاه تجدیدنظر بدون توجه به مفاد لایحه تجدیدنظرخواهی در خصوص ارجاع کارشناسی که توسط دادگاه بدوی انجام گردیده((( اقدام خلاف نص صریح ماده ١۴٠ قانون مدنی که مبادرت به تعیین کارشناس جهت ارزیابی آپارتمان مذکور و احراز و تعیین درصد از میزان پرداختی ثمن بیع نامه مذکور نموده است، صرف نظر از اینکه مفاد قرار کارشناسی خلاف نص قانون بوده ، احراز پرداخت ثمن بیع نامه مذکور امری قضایی بوده و ارجاع این موضوع به کارشناس رسمی دادگستری، خلاف موازین قانونی بوده است ))))لهذا با توجه به مراتب معنونه و توجها به اینکه وفق بیع نامه مورخه ......... مالکیت فرجام خوانده نسبت به آپارتمان موضوع ارزیابی محرز بوده لذا تقاضای نقض دادنامه فرجام خواسته را داشته و از ریاست محترم شعبه رسیدگی کننده ارجاع موضوع به کارشناس رسمی دادگستری جهت ارزیابی مجدد و اعمال حق تنصیف را در این خصوص دارم.