دیوان عدالت اداری یکی از مهمترین ارکان نظام قضایی در جمهوری اسلامی ایران است که با هدف رسیدگی به شکایات، تظلمات و اعتراضات مردمی نسبت به تصمیمات و اقدامات واحدهای دولتی، مأموران و نهادهای عمومی تأسیس شده است. این نهاد قضایی که بر اساس اصل 173 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته، به عنوان مرجع اختصاصی اداری، وظیفه نظارت قضایی بر اعمال و تصمیمات دستگاههای اجرایی و تضمین حقوق شهروندان در برابر قدرت عمومی را بر عهده دارد.
در جریان رسیدگیهای دیوان عدالت اداری، گاهی اوقات آرایی صادر میشود که علاوه بر طرفین اصلی دعوا، حقوق و منافع اشخاص ثالثی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. این اشخاص که در فرآیند دادرسی مشارکت نداشتهاند، با صدور رأی ممکن است متحمل خسارات و زیانهایی شوند. برای مثال، رأی دیوان مبنی بر ابطال یک مجوز ساخت و ساز، میتواند علاوه بر شهرداری صادرکننده مجوز، منافع مالک زمین یا سرمایهگذاران پروژه را نیز با مخاطرات جدی مواجه سازد. همچنین ابطال یک آییننامه استخدامی میتواند وضعیت شغلی صدها کارمند را دچار چالش کند، بدون آنکه آنها در دعوای اصلی حضور داشته باشند.
در چنین مواردی، قانونگذار با پیشبینی نهاد حقوقی "اعتراض ثالث"، راهکاری مناسب برای حمایت از حقوق این اشخاص ارائه کرده است. اعتراض ثالث به عنوان یکی از طرق فوقالعاده اعتراض به آرا، به اشخاصی که در دادرسی شرکت نداشته اما از رأی صادره متضرر شدهاند، اجازه میدهد تا نسبت به آن اعتراض کنند و از حقوق و منافع خود دفاع نمایند.
این نهاد حقوقی که از اصول مسلم دادرسی عادلانه نشأت میگیرد، بر این مبنا استوار است که هیچ تصمیم قضایی نباید حقوق اشخاصی را که امکان دفاع از خود نداشتهاند، تضییع کند. اصل حق دفاع و حق دادخواهی که در اصل 34 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز مورد تأکید قرار گرفته، ایجاب میکند که تمامی افراد بتوانند نسبت به تصمیماتی که حقوق آنها را تضییع میکند، اعتراض کنند و نزد مراجع صالح دادخواهی نمایند.
در حوزه دیوان عدالت اداری، اعتراض ثالث از اهمیتی مضاعف برخوردار است. زیرا آرای صادره از این مرجع غالباً جنبه عمومی داشته و میتوانند طیف وسیعی از شهروندان را متأثر سازند. به عنوان مثال، رأی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری مبنی بر ابطال یک مصوبه یا بخشنامه دولتی، میتواند وضعیت حقوقی گروههای مختلفی از مردم را دچار تغییر کند. همچنین آرای شعب دیوان درخصوص پروندههای استخدامی، مالیاتی، گمرکی و تأمین اجتماعی نیز میتواند بر حقوق اشخاص ثالث تأثیرگذار باشد.
ماده 55 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب 1392، صراحتاً امکان اعتراض ثالث به آرای دیوان را پیشبینی کرده و مقرر داشته: "اشخاص ثالثی که منافع آنها در اثر صدور رأی، مورد تعرض قرار گرفته، ظرف دو ماه از تاریخ اطلاع از حکم قطعی، حق اعتراض دارند." بنابراین اشخاص ذینفع میتوانند با رعایت شرایط و ضوابط قانونی، از این حق استفاده کرده و مانع از تضییع حقوق خود شوند.
در عمل، استفاده صحیح و مؤثر از حق اعتراض ثالث مستلزم آگاهی از ابعاد مختلف این نهاد حقوقی است. سؤالات متعددی مانند "چه کسانی حق اعتراض ثالث دارند؟"، "مهلت اعتراض چقدر است؟"، "چگونه باید دادخواست اعتراض ثالث تنظیم شود؟"، "آثار حقوقی اعتراض ثالث چیست؟" و "تفاوت اعتراض ثالث با سایر طرق اعتراض به آرا کدام است؟" ذهن اشخاص ذینفع را به خود مشغول میکند.
از سوی دیگر، رویه قضایی دیوان عدالت اداری در رسیدگی به اعتراض ثالث، نکات و ظرایف خاصی دارد که آگاهی از آنها برای موفقیت در طرح اعتراض ضروری است. به عنوان مثال، نحوه احراز ذینفع بودن معترض ثالث، چگونگی اثبات تاریخ اطلاع از رأی و میزان ارتباط منافع معترض با موضوع رأی، از جمله مواردی است که در رویه قضایی دیوان مورد توجه قرار میگیرد.
آمارها نشان میدهد که سالانه صدها فقره اعتراض ثالث نسبت به آرای دیوان عدالت اداری مطرح میشود که بخش قابل توجهی از آنها به دلیل عدم رعایت شرایط شکلی یا عدم ارائه دلایل کافی، با شکست مواجه میشوند. این امر ضرورت افزایش آگاهیهای حقوقی در این زمینه را دوچندان میکند.
تجربه وکلای متخصص در حوزه حقوق اداری نشان میدهد که اعتراض ثالث در صورتی که به درستی و با رعایت اصول حقوقی و فنی طرح شود، میتواند به نتایج مطلوبی منجر شده و از تضییع حقوق اشخاص ثالث جلوگیری کند. به عنوان نمونه، در پروندههای متعددی، اشخاص ثالث توانستهاند با طرح اعتراض ثالث نسبت به آرای ابطال مجوزهای ساختمانی، پروانههای بهرهبرداری یا مجوزهای کسب و کار، از سرمایهگذاریها و حقوق مکتسبه خود محافظت کنند.
در مواردی نیز اعتراض ثالث نسبت به آرای هیأت عمومی دیوان عدالت اداری مطرح شده و معترضین توانستهاند موجبات استثنا شدن خود از شمول رأی هیأت عمومی را فراهم کنند. این امر به ویژه در مورد آرای ابطال مصوبات استخدامی یا مقررات مربوط به مزایای کارکنان دولت، اهمیت بسزایی دارد.
با توجه به پیچیدگیهای حقوقی اعتراض ثالث در دیوان عدالت اداری و اهمیت آن در حمایت از حقوق اشخاص ثالث، این مقاله تلاش میکند تا با رویکردی جامع و کاربردی، ابعاد مختلف این نهاد حقوقی را مورد بررسی قرار دهد. در این راستا، ضمن تبیین مفهوم و مبانی اعتراض ثالث، شرایط پذیرش، آثار حقوقی، مراحل رسیدگی و رویه قضایی دیوان در این خصوص تشریح خواهد شد.
همچنین با ارائه نمونههای عملی و کاربردی، سعی میشود تا خوانندگان درک روشنتری از این نهاد حقوقی پیدا کرده و در صورت لزوم، بتوانند به نحو مؤثری از آن استفاده کنند. امید است این مقاله بتواند گامی هرچند کوچک در راستای ارتقای آگاهیهای حقوقی جامعه و تسهیل دسترسی شهروندان به عدالت اداری بردارد.
در ادامه این مقاله، به تفصیل به مباحث مختلف مرتبط با اعتراض ثالث در دیوان عدالت اداری خواهیم پرداخت و تلاش خواهیم کرد تا با زبانی ساده و قابل فهم، راهنمای جامعی برای استفاده از این ابزار حقوقی ارائه دهیم.
اعتراض ثالث یکی از طرق فوقالعاده شکایت از آرای قضایی است که به موجب آن، شخص ثالث که در دعوا دخالت نداشته و رأی صادره به حقوق او خلل وارد میکند، میتواند نسبت به رأی صادره اعتراض نماید. دیوان عدالت اداری به عنوان مرجع اختصاصی رسیدگی به شکایات و تظلمات مردم علیه دستگاههای دولتی، نهادها و مؤسسات عمومی غیردولتی، پذیرای اعتراض ثالث نیز میباشد. در این متن به بررسی جامع اعتراض ثالث در دیوان عدالت اداری میپردازیم.
اعتراض ثالث، طریقهای است که قانونگذار برای حمایت از حقوق اشخاص ثالث در نظر گرفته است. شخص ثالث کسی است که در دادرسی اصلی که منجر به صدور رأی شده، حضور نداشته و به عبارتی طرف دعوا نبوده است، اما رأی صادره به نحوی به حقوق او لطمه وارد میکند. در قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال ۱۳۹۲، در ماده ۵۵، امکان اعتراض ثالث نسبت به آرای قطعی دیوان پیشبینی شده است.
برای پذیرش اعتراض ثالث در دیوان عدالت اداری، شرایط ذیل لازم است:
معترض ثالث نباید از اصحاب دعوای اصلی بوده باشد. به عبارت دیگر، شخصی که به عنوان خواهان یا خوانده در پرونده حضور داشته، نمیتواند به عنوان معترض ثالث وارد شود.
معترض ثالث باید اثبات کند که رأی صادره از دیوان عدالت اداری به حقوق او خلل وارد کرده است. این خلل میتواند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم باشد.
معترض ثالث باید نفع شخصی، مستقیم و مشروع در اعتراض داشته باشد. صرف اینکه رأی با منافع او همسو نیست، برای پذیرش اعتراض ثالث کفایت نمیکند.
رأی مورد اعتراض باید قطعی باشد. اعتراض ثالث نسبت به آرای غیرقطعی قابل پذیرش نیست
در این نوع اعتراض، معترض ثالث به صورت مستقل و با تقدیم دادخواست جداگانه اعتراض خود را مطرح میکند. این نوع اعتراض معمولاً پس از اجرای حکم صورت میگیرد.
اعتراض ثالث طاری زمانی مطرح میشود که هنوز حکم اجرا نشده و شخص ثالث با اطلاع از صدور رأی، قبل از اجرای آن اعتراض میکند.
برخلاف برخی طرق فوقالعاده شکایت، اعتراض ثالث اصولاً اثر تعلیقی ندارد و موجب توقف اجرای حکم نمیشود. البته در مواردی که اجرای حکم موجب ورود خسارات جبرانناپذیر شود، دادگاه میتواند قرار توقف اجرای حکم را صادر کند.
با پذیرش اعتراض ثالث، پرونده مجدداً مورد رسیدگی قرار میگیرد و چنانچه اعتراض وارد تشخیص داده شود، حکم در خصوص معترض ثالث نقض میشود
ورود ثالث و اعتراض ثالث هر دو از نهادهای حقوقی مربوط به دخالت اشخاص ثالث در دعوا هستند، اما تفاوتهای اساسی دارند:
۱. زمان طرح: ورود ثالث قبل از صدور رأی قطعی مطرح میشود، در حالی که اعتراض ثالث پس از صدور رأی قطعی صورت میگیرد.
۲. هدف: هدف از ورود ثالث، مشارکت در دادرسی جاری است، اما هدف از اعتراض ثالث، اعتراض به رأی صادره و حمایت از حقوق معترض است.
۳. شرایط پذیرش: شرایط پذیرش این دو نهاد متفاوت است و ورود ثالث شرایط سهلتری دارد
اعتراض ثالث باید با تقدیم دادخواست به دیوان عدالت اداری صورت گیرد. در دادخواست باید مشخصات معترض، رأی مورد اعتراض و دلایل اعتراض ذکر شود.
اعتراض ثالث در دیوان عدالت اداری تابع مهلت خاصی نیست و معترض ثالث میتواند هر زمان که از رأی صادره مطلع شد، اعتراض خود را مطرح کند. البته رعایت اصل استحکام آرا ایجاب میکند که این اعتراض در مدت معقولی پس از اطلاع از رأی صورت گیرد.
مرجع رسیدگی به اعتراض ثالث، همان شعبهای است که رأی مورد اعتراض را صادر کرده است.
رسیدگی به اعتراض ثالث تابع تشریفات آیین دادرسی دیوان عدالت اداری است و شعبه مربوطه پس از بررسی شرایط شکلی، وارد رسیدگی ماهوی میشود
در خصوص امکان اعتراض ثالث نسبت به آرای هیأت عمومی دیوان عدالت اداری اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند با توجه به ماهیت نوعی و عامالشمول آرای هیأت عمومی، اعتراض ثالث نسبت به این آرا قابل پذیرش نیست. اما برخی دیگر با استناد به اصل حمایت از حقوق اشخاص، اعتراض ثالث را نسبت به این آرا نیز قابل پذیرش میدانند.
اعتراض ثالث اصولاً نسبت به آرای ماهوی صادره از دیوان قابل طرح است. اما در مورد قرارهای صادره، چنانچه قرار صادره به حقوق ثالث خلل وارد کند، اعتراض ثالث نسبت به آن قابل پذیرش است
یکی از چالشهای اساسی در خصوص اعتراض ثالث در دیوان عدالت اداری، عدم تصریح کافی در قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری است. ماده ۵۵ این قانون صرفاً به امکان اعتراض ثالث اشاره کرده و جزئیات آن را بیان نکرده است.
گاهی اجرای آرای دیوان عدالت اداری به گونهای است که جبران خسارت ناشی از اجرای آن برای معترض ثالث دشوار یا غیرممکن است. این امر لزوم توجه بیشتر به اعتراض ثالث را آشکار میسازد.
پذیرش بیقید و شرط اعتراض ثالث میتواند با اصل استحکام آرای قضایی در تعارض باشد و موجب بیاعتباری آرای قطعی شود.
اعتراض ثالث در نظام حقوقی ایران و به ویژه در دیوان عدالت اداری، نهادی ارزشمند برای حمایت از حقوق اشخاص ثالث محسوب میشود که در دادرسی اصلی حضور نداشتهاند اما حقوق آنها با صدور رأی تضییع شده است. بررسی تاریخی این نهاد حقوقی نشان میدهد که به تدریج جایگاه خود را در نظام دادرسی ایران پیدا کرده و امروزه به عنوان یکی از طرق فوقالعاده شکایت از آرا شناخته میشود.
دیوان عدالت اداری به عنوان مرجع اختصاصی رسیدگی به شکایات مردم علیه دولت و نهادهای عمومی غیردولتی، نقش مهمی در تحقق عدالت اداری و حمایت از حقوق شهروندان ایفا میکند. پذیرش اعتراض ثالث در این مرجع، گام مهمی در جهت تضمین حقوق اشخاص ثالث است که ممکن است به واسطه صدور آرا از سوی دیوان، حقوق آنها در معرض تضییع قرار گیرد.
علیرغم پیشبینی امکان اعتراض ثالث در ماده ۵۵ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری، این نهاد با چالشها و ابهامات متعددی مواجه است. عدم تصریح کافی در خصوص شرایط، آثار و تشریفات اعتراض ثالث در این قانون، موجب بروز اختلاف نظرهای متعدد در رویه عملی دیوان شده است. این ابهامات گاه منجر به صدور آرای متعارض از شعب مختلف دیوان در خصوص پذیرش یا رد اعتراض ثالث میشود.
یکی از مهمترین چالشهای موجود در زمینه اعتراض ثالث در دیوان عدالت اداری، بحث امکان یا عدم امکان اعتراض ثالث نسبت به آرای هیأت عمومی دیوان است. آرای هیأت عمومی دیوان عدالت اداری که در مقام ابطال مقررات دولتی صادر میشوند، دارای اثر عام و نوعی هستند و ممکن است حقوق بسیاری از اشخاص را تحت تأثیر قرار دهند. عدم پیشبینی صریح امکان اعتراض ثالث نسبت به این آرا، خلأ مهمی در نظام دادرسی اداری ایران محسوب میشود.
همچنین در خصوص اثر تعلیقی اعتراض ثالث نیز ابهاماتی وجود دارد. برخلاف آیین دادرسی مدنی که به صراحت اعلام میدارد اعتراض ثالث موجب توقف اجرای حکم نمیشود، در قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری، تکلیف این موضوع روشن نشده است. این امر میتواند در عمل منجر به تضییع حقوق معترض ثالث شود، به ویژه در مواردی که اجرای حکم موجب ورود خسارات غیرقابل جبران به او میشود.
از سوی دیگر، نحوه احراز ذینفع بودن معترض ثالث نیز از چالشهای موجود در این زمینه است. معیارهای دقیق و مشخصی برای احراز ذینفع بودن معترض ثالث در قانون پیشبینی نشده است و این امر به صلاحدید قضات دیوان واگذار شده است. این موضوع میتواند منجر به اعمال سلیقههای متفاوت و صدور آرای متعارض شود.
مقایسه تطبیقی نهاد اعتراض ثالث در دیوان عدالت اداری با نهادهای مشابه در سایر کشورها نشان میدهد که در بسیاری از نظامهای حقوقی پیشرفته، مکانیسمهای حمایتی دقیقتر و شفافتری برای حمایت از حقوق اشخاص ثالث پیشبینی شده است. به عنوان مثال، در نظام حقوقی فرانسه که نظام دادرسی اداری ایران به طور سنتی متأثر از آن بوده است، نهاد "اعتراض ثالث" با جزئیات بیشتری مورد تصریح قرار گرفته و شرایط و آثار آن به روشنی تبیین شده است.
با توجه به اهمیت روزافزون نقش دیوان عدالت اداری در نظام حقوقی ایران و گستردگی تصمیمات و آرای صادره از این مرجع، ضروری است قانونگذار با اصلاح قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری، به تبیین دقیقتر نهاد اعتراض ثالث بپردازد. این اصلاحات باید در برگیرنده مواردی چون شرایط دقیق پذیرش اعتراض ثالث، آثار آن بر اجرای حکم، مهلت اعتراض، نحوه رسیدگی به آن و نیز امکان یا عدم امکان اعتراض ثالث نسبت به آرای هیأت عمومی دیوان باشد.
علاوه بر اصلاحات قانونی، دکترین حقوقی نیز باید با تحلیل علمی و موشکافانه این نهاد، به غنای هرچه بیشتر آن کمک کند. بررسی تطبیقی نهادهای مشابه در سایر نظامهای حقوقی و استفاده از تجربیات موفق آنها میتواند راهگشای حل چالشهای موجود باشد.
در نهایت، رویه قضایی دیوان عدالت اداری نیز نقش مهمی در تکامل و توسعه این نهاد حقوقی دارد. صدور آرای وحدت رویه در خصوص موارد اختلافی مربوط به اعتراض ثالث، میتواند به رفع ابهامات موجود و ایجاد وحدت رویه در شعب دیوان کمک شایانی نماید.
امید است با تلاش همهجانبه قانونگذار، دکترین حقوقی و رویه قضایی، شاهد تکامل و توسعه نهاد اعتراض ثالث در دیوان عدالت اداری باشیم تا به این ترتیب، حمایت مؤثرتری از حقوق اشخاص ثالث به عمل آید و گامی دیگر در جهت تحقق عدالت اداری در نظام حقوقی ایران برداشته شود.