امتناع دادگاه از صدور گواهی انحصار وراثت در صورت بهایی بودن متوفی و ورثه
امتناع دادگاه از صدور گواهی انحصار وراثت در صورت بهایی بودن متوفی و ورثه
اگر متقاضی صدور گواهی حصر وراثت متوفی و ورثه را بهایی معرفی کند تکلیف دادگاه و سمت‌اند قانونی چیست؟
نظریه که به اتفاق آرا در تاریخ ۱۲/ ۱۰/ ۶۴ اعلام شده است.
اگر بر دادگاه معلوم باشد که متوفی و ورثه بهایی هستند دادگاه از رسیدگی به پرونده و صدور گواهی حصر وراثت برای افراد بهایی نوعی رسمیت بخشیدن به بهاییت است و این امر بر خلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و قوانین موضوعه و نظم عمومی است و رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه منحصراً در مورد ایرانیان مسلمان غیر شیعه و نیز در مورد مسیحیان و کلیمیان و زردشتیان است لا غیر. البته چنان چه بهائی ولی ورثه مسلمان باشند رسیدگی و صدور گواهی حصر وراثت مطابق موازین شرع اسلام بلا مانع است و اگر متوفی مسلمان و ورثه بهایی باشند به علت آن که کافر از مسلمان ارث نمی‌برد متوفی در حکم بلا وراث بوده و ماترک به عنوان بلا صاحب تحت پوششی اداره سرپرستی دادسرأی عمومی واقع می‌شود.
۶. انتقال سهم ورثه بهائی به وراث مسلمان
پرسش: گواهی حصر وراثت به استناد شهادت نامه‌ای که در آن متوفی مسلمان قلمداد گردیده صادر شده آنگاه احد از ورثه به ادعای اینکه دو وارث دیگر بهائی هستند و از مسلمان ارث نمی‌برند مطالبه سهم الارث آنها را نموده و دلیلی بر بهائیت ابراز نکرده است در این مورد و نیز در صورتی که بهائیت ثابت شده باشد تکلیف دادگاه چیست و آیا سهم ورثه بهایی به وارث مسلمان منتقل می‌شود یا در حکم بلا صاحب خواهد بود؟
نظریه اتفاقی که در تاریخ ۱۲/ ۱۰/ ۶۴ اعلام شده است
در موردی که دلیلی بر بهائیت ابراز نشده صرف ادعا مسموع نیست و گواهی حصر وراثت صادره معتبر است و در موردی که بهائیت بعضی از ورثه ثابت باشد چون به موجب قانون مدنی کفر از موانع ارث بوده و بهائی کافر محسوب است و کافر از مسلمان ارث نمی‌برد؛ بنابراین وراثی که بهایی باشند از ارث بردن نسبت به مورث مسلمان محروم اند و به اعتقاد اکثریت سهم الارث آنان به علت کفر نصیب سایر ورثه مسلمان می‌شود یعنی ماترک کلاً فقط بین ورثه مسلمان و بدون احتساب سهم ورثه بهایی تقسیم می‌شود و به نظر اقلیت سهم وراثی که بهایی هستند به سهام سایر ورثه افزوده نمی‌شود بلکه در حکم اموال بلا صاحب بوده و تحت نظر اداره سرپرستی قرار می‌گیرد.
باسلام،، ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنیبدین شرح می‌باشد: «کافر از مسلم، ارث نمی‌برد و اگر در بین ورثه متوفای کافری، مسلم باشد، وراث کافر، ارث نمی‌برند، اگرچه از لحاظ طبقه و درجه، مقدم بر مسلم باشند.»در این ماده، دو حکم جداگانه توسط قانون گذار، صادر شده است: اول، ارث نبردن کافر از مسلمان و دوم، ارث بردن مسلمان از کافر لذا چنانچه متقاضی گواهی حصر وراثت مسلمان باشد میتواند درخواست دهد و گواهی حصر وراثت برای او صادر شده و متعاقب آن با اثبات کافر بودن متوفی و سایر ورثه تمام ماترک را به ارث ببرد.
باسلام در موردی که دلیلی بر بهائیت ابراز نشده صرف ادعا مسموع نیست و گواهی حصر وراثت صادره معتبر است و در موردی که بهائیت بعضی از ورثه ثابت باشد چون به موجب قانون مدنی کفر از موانع ارث بوده و بهائی کافر محسوب است و کافر از مسلمان ارث نمی‌برد؛ بنابراین وراثی که بهایی باشند از ارث بردن نسبت به مورث مسلمان محروم اند و به اعتقاد اکثریت سهم الارث آنان به علت کفر نصیب سایر ورثه مسلمان می‌شود یعنی ماترک کلاً فقط بین ورثه مسلمان و بدون احتساب سهم ورثه بهایی تقسیم می‌شود و به نظر اقلیت سهم وراثی که بهایی هستند به سهام سایر ورثه افزوده نمی‌شود بلکه در حکم اموال بلا صاحب بوده و تحت نظر اداره سرپرستی قرار می‌گیرد.
آیین بهائیت در کشور ما به رسمیت شناخته نشده است و اگر بهایی درخواست انحصار وراثت کند، به درخواست وی رسیدگی نمی شود ولی مسیحیت و زرتشتی به رسمیت شناخته شده است. حال اگر در بین بهایی وراث مسلمانی وجود داشته باشد انحصار وراثت فقط بین شخص مسلمان رسیدگی می شود و چون بهائیت کافر می باشد. لذا از ارث محروم می گردد.
با سلام و احترام، مرگ واقعه‌ای است که آثار و تبعات حقوقی دارد که از جمله آن، انتقال دارایی متوفی به وراث است . وراث شخصی که از دنیا می رود باید از کلیه اموال و دارایی های منقول و غیرمنقول متوفی فهرستی به اداره دارایی حوزه محل سکونت متوفی ارایه نمایند و رسید آن را دریافت داشته و با سایر مدارک مورد نیاز که در ادامه مقاله نام برده شده است ، درخواست صدور گواهی انحصار وراثت را به دادگاه تقدیم کرده تا تکلیف دارایی و میزان سهم هریک از وراث از دارایی متوفی که به ارث می برند مشخص گردد. گواهی فوق به درخواست وراث از مراجع قضایی صادر می شود که شامل مشخصات ، تعداد وراث ، نسبت آنها با متوفی و سهم آنها از ماترك می باشد . در واقع اولین قدم وراث برای تعیین و تکلیف اموال متوفی ، انحصار وراثت است . مقررات مربوط به گواهی انحصار وراثت در قانون تصدیق انحصار وراثت مصوب 1309 و قانون امور حسبی بیان شده است. باید دانست که اگر ورثه متوفی یا هر ذینفع بخواهد گواهی متوفی را درخواست کند اما بعد از بررسی های صورت گرفته مشخص شود که احوال شخصی مانند دین یا تابعیت شخص مورد نظر خارج چهارچوب تعریف شده در قانون است طبیعتا این موارد ممنوعه لحاظ گردیده و حتی ممکن است که منجر به عدم صدور گواهی مورد نیاز گردد.
اگر بر دادگاه معلوم باشد که متوفی و ورثه بهایی هستند دادگاه از رسیدگی به پرونده و صدور گواهی انحصار وراثت امتناع می نماید؛ زیرا بهائیت خارج از ادیان و مذاهب رسمی شناخته شده بوده و صدور گواهی انحصار وراثت برای افراد بھائی نوعی رسمیت بخشیدن به بهائیت است و این امر برخلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و قوانین موضوعه و نظم عمومی است و رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه منانحصارا در مورد ایرانیان مسلمان غیر شیعه و نیز در مورد مسیحیان و کلیمیان و زردشتیان است لا غير.
در مجموع باید گفت بهائیت و ادیان دیگری که قانون اساسی به رسمیت نمی شناسد در مورد شخص اثبات گردد تا این موضوع کا کافر از مسلمان ارث نمی برد محقق گردد
با سلام بر دادگاه معلوم باشد که متوفی و ورثه بهایی هستند دادگاه از رسیدگی به پرونده و صدور گواهی حصر وراثت برای افراد بهایی نوعی رسمیت بخشیدن به بهاییت است و این امر بر خلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و قوانین موضوعه و نظم عمومی است و رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه منحصراً در مورد ایرانیان مسلمان غیر شیعه و نیز در مورد مسیحیان و کلیمیان و زردشتیان است لا غیر
طراحی سایت
و
سئو
توسط رایا مارکتینگ
تولید محتوا
توسط رایا مارکتینگ
نقشه سایت
نظر شما در مورد این مطلب